correspondent |
Wednesday, October 29, 2003
٭ چهارشنبه، 7 آبان، 1382
........................................................................................ذهنيتهای غلط در باره IT و ICT دوست خوب من مصطفي قوانلو قاجار نويسنده وبلاگ و سايت روزنامه نگار نو- دبير صفحهي ضميمهي كامپيوتر روزنامهي همشهري - در گفتوگو با خبرنگار سرويس ارتباطات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفته :ذهنيت غلط افراد از مفهوم IT، دوگانگي ميان صحبت و عملكرد مديران دولتي و نهايتا عملكرد نامناسب از سوي مراكز دانشگاهي و تحقيقاتي، از جمله چالشهاي كنوني IT در كشور است. اكنون IT در جامعهي ما به درستي تفهيم نشده است؛ به عبارتي كساني نبودهاند كه اين فناوري را مستقيما و بدون واسطه ترجمه كنند و با منابع و اطلاعات در اختيار سياست گذاران و كساني كه در اين حوزه برنامهريزي ميكنند قرار دهند، لذا ذهنيتها نسبت به IT ، كاملا كپي برداري شدهاست . IT مقولهاي است كه اكنون در جامعهي ما بر سر زبانها افتاده و مرتبا تكرار ميشود، اما كسي نميداند كه IT در حقيقت چيست. اكنون تصورات از IT در ذهنها متفاوت است. براي نمونه امكان دارد فردي منظورش از IT يا فناوري اطلاعات و ارتباطات، راه اندازي سايت باشد و ديگري مفهوم بسط دادن اينترنت در جامعه و يا توسعهي زيرساختهاي ارتباطي نظير فيبرنوري را در ذهن داشته باشد. در مجموع ذهنيتهاي ناقصي نسبت به اين قضيه وجود دارد و متأسفانه در اين زمينه نيز فعاليت خاصي صورت نگرفته است. از ديگر چالشهاي مربوط به اين مساله محور دانشگاهها و توسعهي علمي IT است كه متأسفانه اين مراكز، تحقيقات پايهيي براي چيستي IT و ارائهي سابقهاي از آن در جهان انجام ندادهاند. حتي استفادهي اشتباه از لغاتي مانند ICT به معناي هيات استانداردهاي فناوري اطلاعات (The Information Communication Standard Board) به جاي IT كه در لغت نامههاي تخصصي مخابرات به معناي اينكه تمام دستگاهها، فرآيندها، نظامها و سيستم كامپيوتري (كامپيوتري و نيروي انساني) كه براي فراهم كردن و پشتيباني سيستمهاي اطلاعاتي يك موسسه براي ارتباطات با مشتريها و فروشنده مورد استفاده قرار ميگيرد، است از ديگر موارد تفهيم غلط IT در كشور است. اكنون مسائل بزرگي مانند E- learning، تجارت الكترونيك، آموزش مجازي، مدرسههاي مجازي، شهر الكترونيك بر سر زبانها است اما اين مفهوم حقيقتا در عمل تحقق نيافته است. اكنون از پاركهاي فناوري دم زده ميشود اما از نمونه بارز آن مانند پارك فناوري پرديس، جز يك زمين خاكي چيز ديگري مشاهده نميشود. شهر الكترونيك مشهد نيز هر چند از تمامي شهرهاي الكترونيك كشور، كار بيشتري در آن صورت گرفته، اما در حدي نيست كه بتوان بر روي آن اتكا كرد و بگوئيم در زمينه IT قدمي برداشته شده است. نمونه ديگر آن روستاهاي مجازي است كه متأسفانه در تمل تحقق پيدا نكرده و با توجه به عدم برخورداري برخي روستاها از نعمت آب و برق و تلفن. اين مبحث، مبحثي نيست كه بتوان بر روي آن اتكا كرد. ديگر چالشهاي بارز در حوزه IT مربوط به سياست گذاري است كه به نظر ميرسد در آن دوگانگي و يا چند گانگي وجود دارد. از يك طرف مخابرات و مجلس بر خصوصي سازي و توسعهي زير ساختهاي مخابراتي تاكيد دارند و از طرفي ديگر در زمان عمل و اجرا، چيزي رخ نميدهد. مشكلات در توسعه زير ساختهاي ارتباطي مانند شبكهي فيبر نوري تهران - مشهد ، جاسك - فجيره و غيره، يا كندي تصويب قوانين مربوط به تجارت الكترونيك يا ساير زمينههاي مربوط به IT و وضعيت كنوني اينترنت در كشور، نمونهاي بارز از اين مساله است. لذا همواره حرف زده ميشود اما در عمل كاري پيش نميرود. ¤ نوشته شده در ساعت 16:31 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( نظر بدين ) سه شنبه، 6 آبان، 1382 گزينه هاي بي سر وصداي موتورهاي جستجو نوشته Pierre LAZULAY - لوموند دیپلماتيک- برگردان: م. ک. بهديد- شهروز بهرامی از اينترنت با حجم سه ميليارد صفحه اغلب به عنوان کاملترين دايرة المعارف ياد مي شود. مستندات بي نظيري که به رايگان دراختيار ما گذاشته شده و ابزاري که ظرف چند ثانيه مي توانند پاسخگوي سئوالات ما باشند. موتورهاي جستجو آنچنان کارا مي باشند که کافيست چند لغت پراکنده به آنها بدهيد تا اطلاعات فراموش شده خود را باز يابيد. برخلاف عقيده عموم از اين ابزارهاي مفيد تعداد کمي وجود دارد. فقط چهار شرکت آمريکائي موفق شده اند که خدمات مثبت و با کيفيتي به مردم جهان ارائه دهند. پيش از ادعاي هدايت کاربران اينترنت درحجم عظيم اطلاعات، که بي وقفه درحال افزايش هستند، بايد بتوان هزاران رايانه را در شبکه عنکبوتي در نورديد و اطلاعات موجود را جمع آوري کرد. به ويژه بايد دانست که چگونه مناسبترين صفحات را از آنها بيرون کشيد. اين قابليت "هوشمندي" موتورهاي جستجو را تشکيل ميدهد و موفقيت يا عدم موفقيت آنها از اين نکته سرچشمه مي گيرد. گوگل با تبديل شدن به پرکاربرترين موتور جستجو در جهان در کمتر از سه سال اين قابليت را به اثبات رسانده است. ديدگاه مبتکرانه گوگل به او اين اجازه را داده است که از همان صفحه اول نتايج ، اطلاعات مورد جستجو را ارائه دهد. دهان به دهان : کارشناسان به دوستان خود توصيه کردند که از اين موتور جستجوي " باهوش" استفاده کنند، و تعداد تقاضاهاي جستجوي گوگل که ١٠٠٠٠ مورد در سال ١٩٩٩ بود ، در بهار ٢٠٠٣ از مرز ٢٠٠ ميليون مورد در روز فراتر رفته است. از اين پس ٥٣% تقاضاهاي جهاني به او سپرده مي شود، تا جائيکه تعداد ٧٠ ميليون کاربر آن، کل اينترنت را با اين ابزار بي همتا يکسان مي پندارند . "فرانسيس پيزاني" روزنامه نگار مي گويد: گوگل به تدريج به وسيله اي اساسي - فراتر از يک موتور جستجو- تبديل شده است، او مي افزايد: من ديگر از موتور جستجو براي دسترسي به سايتهاي حاوي اطلاعات استفاده نمي کنم. نتايج نمايش داده شده بعنوان پاسخ يک سئوال کافي بوده واز اين پس فقط سايتهايي که گوگل ارائه مي کند، بعنوان ابزار تحقيق مورد استفاده قرار مي گيرند (١ ) ". با اين وجود برتري گوگل با مطرح شدن سئوالات اساسي همراه بوده است. چگونه الگوريتمي چنين " هوشمند" مي تواند ده پاسخ " مناسبتر" را درباره " عراق" از ميان سه ميليون صفحه حاوي اين لغت انتخاب کند؟ مانند سايرموتورهاي جستجو، اين ابزار هم در وحله اول از لحاظ محدوديت با مشکلات فراوان روبروست. اين موتور فقط مي تواند اطلاعاتي را ارائه دهد که در دسترس عموم مردم قرارداده شده اند. اگرکسي نخواهد مقاله اي را درباره " آداب و رسوم هماي ريشو" (اصطلاح مورد علاقه الکساندر ويالات) منتشر کند، هرگونه جستجويي دراين زمينه بيهوده خواهد بود: با " استفاده از اينترنت" مجموعه دانستنيهاي قابل دسترسي در اختيار ما قرار نخواهد داشت، بلکه فقط اطلاعاتي که مشترکان مختلف مانند – دانشگاهها، موسسات و وسايل ارتباط جمعي انتخاب کرده اند که در دسترس عموم قرار گيرد دراختيار ما قرار خواهد گرفت (ولي ما ميتوانيم مقالاتي را از " کل جهان " و ساير مقالاتي را که قاعدتا" پولي هستند نيز بيابيم) بنابراين کيفيت اين اطلاعات انتخاب شده نقش محوري در مناسب بودن پاسخهاي ارائه شده خواهد داشت. درحالي که تعداد صفحات قابل دسترسي همينطور افزايش مي يابد، برخي منابع متعلق به نهاد ها را عمدا" از اطلاعات سايتهاي خود کاسته اند. فرداي ١١ سپتامبر ٢٠٠١ ، تعداد سايتهاي رسمي آمريکائي که بد ين صورت اطلاعات خود را تخليه کردند روبه فزوني نهاد. براي مثال سايت ارتش آمريکا که در گذشته، اطلاعات مربوط به هشت انبار تسليحات شيميائي(٢) خود را مغرورانه در دسترس عموم قرار مي داد. آنها در ضمن اطلاعات زيادي را نيزراجع به غيرنظاميان تخليه کردند . "خدمات اطلاعات جغرافيائي ، دسترسي به نقشه راهها (٣) را ممنوع کرد و ايالت پنسيلوانيا نقشه تجهيزات زير ساختاري مخابرات، نقشه مدارس و بيمارستانها (٤) را حذف کرد. در سايه شعار مبارزه عليه تروريسم، برخي شرکتها اطلاعاتي را که گروههاي حفظ محيط زيست به دنبال تلاشهاي بسيارتوانسته بودند حق دسترسي به آنها را داشته باشند، حذف کردند: توليدکنندگان کاليفرنيائي انرژي برق اطلاعات مربوط به گازهاي آلوده کننده کارخانجات برق(٥) را به اين ترتيب حذف کردند. ورشکستگي " اقتصاد جديد" درسال ٢٠٠١ نيز دراين امر سهيم شد: تعداد ناشران" آنلايني" که مقالات خود را فقط براي مشترکين حفظ مي کردند بيش از پيش شد. اين خط مشي که با هدف درآمد بيشتر صورت گرفته بود به يک ناکامي انجاميد: حذ ف کاملشان از شبکه عنکبوتي . سايتهايي که دسترسي به آنها فقط در صورت مشترک شدن (حتي بصورت رايگان) ميسر مي شد ديگر توسط موتورها شناسائي نشد ند. لذا حتي اگر" نيويورک تايمز" ماه گدشته تحقيق قابل ملاحظه اي درباره "آداب و رسوم هماي ريشو" منتشر کرده باشد ، اين مطلب به شما ارائه نخواهد شد. عمده مقالات نشريات بدين ترتيب بالقوه غيرقابل ديد شده اند. درهمان زمان بازيگران ديگري شبکه را تصاحب کرده اند: شرکتهايي که به منظور شناساندن خود از شبکه به مثابه ابزار ارتباطي مطلوب بهره گر فته يا سازمانهاي مبارز که وسيله ديگري را درشبکه براي ارائه نظرات خود يافته اند ... به ويژه کاربران اينترنت سايتهاي شخصي بيشتري ايجاد کرده اند: "نشريه اتوماتيک" که قبلا" در دسترس افراد متخصص بود، اينک با ظهور ابزار ساده در دسترس عموم قرار گرفته است. در اواسط سالهاي ١٩٩٠ ، دو دانشجوي رشته کامپيوتر دانشگاه آمريکائي استنفورد، " سرجي برين " و " لاري پيج" در مواجهه با اين سير اطلاعات ، راه جديدي را در پيش گرفتند: يک موتور جستجوي پايه ريزي شده براساس مطالعه رياضي روابط بين سايت ها ، نتايج بهتري نسبت به تکنيکهاي ساده مورد استفاده در آن زمان بدست مي داد. ازآنجائيکه آنها متقاعد شده بودند که صفحات " مناسبتر" صفحاتي هستند که بيش از همه بازديد مي شوند (سايتهايي که سايت هاي ديگر آنها را بصورت هايپرتکست لينک کرده اند)، تصميم گرفتند اين مسئله را به عنوان پروژه تحقيقاتي خود انتخاب کنند و روي مبناهاي يک موتور " رياضي " کار کنند، آنها در نهايت " گوگل" را پايه نهادند و شرکت خود را در سپتامبر ١٩٩٨ تاسيس کردند. براي ارزيابي " مناسب بودن" صفحات ارائه شده در شبکه ، " برين و پيج " " صفحه رَنک"، خاص گوگل، را اختراع کردند، که نوعي رده بندي ارزشهاي مربوط به صفحات است . ارزش يک صفحه Web دراين مقياس، به صورت پيوسته، برحسب تعداد بازديدهايي که از آن ميشود ارزيابي ميگردد. بدين ترتيب سايت هاي "منزوي" که هيچگونه هايپرتکستي ندارند کمتر بازديد شده و اصطلاحا" "مشروعيت " ندارند. برعکس سايت هايي که بيش از همه بازديد مي شوند از نظر گوگل سايت هاي مرجع به شمار مي آيند. اين الگوريتم ابتکاري نتايج شگفت انگيزي ارائه مي دهد. با اين حال اين سيستم داراي مشکل است ׃ سايت هاي جديد مخفي مانده و غيرقابل ديد مي شوند مگر اينکه بتوانند توجه سايت هايي را که قبلا" ايجاد شده اند جلب کنند. پايه گذاران گوگل مي افزايند: " پيج رنک " برماهيت کاملا" دموکراتيک وب استوار است ومعذلک بايد اعتراف کنند که "آراي صفحات مهم ارزش بيشتري دارند و کمک مي کنند که صفحات ديگر نيز با ارزش شوند." يک دموکراسي شگفت انگيز که درآن اعضاي تاثيرگذار قبلي حق انتخاب بيشتري نسبت به اعضاي جديد دارند. " آندرو اورلوسکي " درباره اين موضوع آموزنده ، قصه اي کوتاه در " رجيستر" نوشته است . در ١٧ فوريه ٢٠٠٣ ، مقاله اي درباره جنبش اعتراض آميز ضد جنگ به مثابه ظهور ابرقدرت دوم درصفحه اول " نيويورک تايمز" منتشرشد. "تظاهرات بزرگ ضد جنگ در تمام دنيا در تعطيلات آخر اين هفته به ما ثابت کرد که هنوز بدون شک دو ابر قدرت روي کره خاک وجود دارد: ايالت متحده و افکار عمومي " . اين اصطلاح سريعا" توسط دبيرکل سازمان ملل آقاي " کوفي عنان " بکار گرفته شد. در هفته هاي بعد نتيجه جستجو درباره اصطلاح " دومين ابرقدرت" درگوگل به درستي به همان تعريف اولي ارجاع مي داد. استاد دانشگاه هاروارد، " جيمز اف مور" تصميم گرفت که "ضد حمله اي" را ترتيب دهد. ٣١ مارس، اوسايت شخصي خود را بانام " دومين ابرقدرت نقاب از چهره زيباي خود برميدارد " تاسيس کرد. يک متن بسيار بي اهميت که در آن اصطلاح " دومين ابرقدرت" بصورتي که تنها براي جلب توجه اعضاي حزب جمهوري خواه جذاب بود استفاده شده بود. ساير " تکنو-اوتوپيستها " عقايد خود را در افکار "اورلوسکي" متبلور ديدند و با ارائه نقدهاي بسيار موثر روي شبکه ، اين مقاله بي اهميت را به "مرجع" درباره موضوع تبديل کردند. به اين ترتيب يک ماه بعد، از ٣٠ پاسخ پيشنهادي گوگل براي جستجوي " دومين ابرقدرت" ، ٢٧ مورد به سايت ساختگي او مربوط مي شد. جيمز مور، متخصص استراتژي اقتصادي، فن آوري و مديريت ، مي دانست چه مي کند. "اندرو اورلوسکي" مي گويد:" ميليونها انسان در سراسر جهان لازم بود تا " گنگ بزرگ" (منظور نيويورک تايمزاست) جنبش ضد جنگ را بعنوان " دومين ابرقدرت" تشريح کند. اما يک مشت "وبلاگر " کافي بود تا مقاله مور را مرجع قرار دهند. درنتيجه تعريف او به کمک الگوريتم " پيج رنک " " گوگل " داراي مشروعيت شد و ساير تعاريف را نابود کرد. چنانچه موتور جستجو وسيله اصلي شما براي داشتن ديدگاهي درباره دنيا بود ، شما خيلي سخت باور مي کرديد که اصطلاح " دومين ابرقدرت" مي تواند معناي ديگري داشته باشد. بدين ترتيب معناي اصلي آن تقريبا از دست رفته است." به عقيده اندرو اورلوسکي " اين ماجرا نشان مي دهد که گوگل داراي "دقت مستدل" نيست بلکه "نتيجه اي خلاصه " مي باشد " : جستجويي در گوگل شما را به سمت مرجع اصلي درباره موضوع هدايت نمي کند بلکه به سمت مرجعي مي رويد که بيشترين بازديد کننده را داشته است. پديده اي که براساس قانون حفظ حقوق مولف که انتشار آنلاين نوشته ها را ممنوع مي کند ، باز هم بيشترتقويت مي شود. درحالي که جستجويي درباره " رائول ونژم" شما را به برخي نوشته هاي او هدايت مي کند (چندين کتاب از اين نويسنده روي شبکه موجود هستند) ، ولي در مقابل در مورد اکثر نويسندگان ، شما فقط دعوت به خريد مي شويد و در بهترين حالت خلاصه اي از يکي از نوشته ها که توسط خواننده کاربر اينترنتي صورت گرفته در اختيار قرار مي گيرد. وضعيتي که مي توانيم آنرا با کتابخانه اي مقايسه کنيم که کتاب را بصورت رايگان در اختيار قرار نمي دهد و فقط برگه هاي راهنماي کتاب را که توسط اعضا تهيه شده ، به آنها ارائه مي دهد. اين فقدان مدارک مرجع موجب موضع گيري هايي در زمينه ايدئولوژيک مي شود. و جالب اينکه ، اين قدرت نمادين –توانائي ارزش دادن به درکي از يک موضوع – يکي از موارد نادري است که هنوز در ساختار معمول توزيع قدرت قرار نگرفته است. ايدئولوژ حاکم در آن بيش از حد ارائه نشده است و بالعکس براي مثال : جستجو درباره نام وزير کشوري طرفدار بازگرداندن خارجي ها با هواپيماهاي Chertars شما را به سوي نهادهاي دفاع از خارجي هاي فاقد مدارک قانوني سوق مي دهد و وقتي ازگوگل درباره دولتمردي سئوال کنيد، مي تواند از مصاحبه هاي مطبوعاتي وي صرف نظرکند و از رسوايي تجاري که او درآن دست داشته ياد کند. درحقيقت، قدرت تاثيرگذاري عوامل مختلف به درجه استفاده آنها ا زشبکه بستگي دارد: ايجاد يک سايت کافي نيست، بايد توانائي ايجاد خطوط ارتباطي با ساير سايتها را نيز داشت و مورد نظر" آنهائي که ارزش بيشتري" در شبکه دارند، قرار گرفت. افراد زيادي به خاطر مطالب خود روي شبکه مورد تقدير صادقانه قرار مي گيرند ولي ديگراني نيز هستند که هوشمندانه مي دانند چگونه از ضعف اين ابزار استفاده کنند. به اين ترتيب بعضي آژانسها که درخدمت لابيهاي گوناگون قرار دارند، تخصصي جهت ايجاد سايت هاي اطلاعاتي يافته اند که محتواي آنها در نگاه اول ا طلاعيه هاي آژانسهاي خبري را تداعي مي کند، اين شکل بي طرفي ظاهري کاربران اينترنت را که فکر ميکنند به اطلاعات مفيدي دست يافته اند مي فريبد ، کاربران سعي مي کنند در سايت خود به اين سايت ارجاع دهند ودرنتيجه سايت را داراي قدرتي نمادين سازند که در نهايت به سود آن خواهد بود. برخي موضوعات حساس، مانند ارگانيسم هايي که از لحاظ ژنتيکي تغيير يافته اند يا چالشهاي اسرائيل و فلسطين موجب درگيري سرسختانه اي شده اند وهريک از طرفين سعي دارند تا ايدئولوژي خود را از نگاه گوگل " مشروع تر" جلوه دهند. تا جائي که مسئول يک سايت اينترنت مرجع – حداقل از نگاه گوگل – از دريافت پيامي عجيب از طرف يک واسطه تجاري متعجب شده بود : "من خواهان خريداري ارتباط هايپرتکست موجود در سايت شما هستم تا براي سايت هاي مشتريان خود تبليغ کنم. احتياجي نيست که اين ارتباطات بطور خاص روي سايت شما نمايش داده شود چرا که ما به دنبال افزايش مستقيم بازديد از اين طريق نيستيم. از آنجائيکه سايت شما از طرف موتورهاي جستجو مورد استقبال قرار دارد ، اين ارتباطات امکان افزايش بازديد از اين سايت ها را روي موتورهاي ديگر مهيا مي سازد". اين متخصص مشهور، درميان مشتريان خود از ، سايت هاي تجاري، آژانسهاي مسافرتي و شرکتهاي داروئي نام ميبرد. بدون شک در برابرمسائل سياسي که ديدگاههاي اساسا متفاوت در رابطه با آنها بطور همزمان در شبکه موجودند، گوگل دچار ضعف است: معيارهاي رياضي آن مي توانند بعضي عوامل و برخي نظريات را مرجع سازند و يک برتري خلاف واقع را در مورد نوشته هايي که فقط نظر افراد معدودي است ايجاد کنند. پايه واساسي که " اولين وروديها" در شبکه از آن بهره مند شده اند و تعداد انبوه خطوط ارتباطي که دراختيار دارند (به ويژه به خاطر پديده وبلاگ که اصولا" آمريکائي است)، " اربابان تفکر" امروزي گوگل را "از لحاظ رياضي" تعيين کرده است. بي شک ، اين ابزار از لحاظ فني يا عملي موفقيتهاي درخشاني بدست آورده است ولي نبايد از نظر دور داشت که براي برخي موضوعات دقت مضموني از الگوريتم رياضي با اهميت تر است. ١ فرانسيس پيزاني ، " گوگل، زندگي من " Netsurf ٢ آدرس http://www.netsurf.ch/archives/٢٠٠١/٠١-١٠/٠١١٠٢٤nt.html ٣ " security concerns prompt army to review web sites,access "And Electronics Report, ٢٦ October ٢٠٠١ http:// www.fas.org/sgp/news/٢٠٠١/١٠/dior١٠٢٦٠١.html ٤ ٥ سان فرانسيسکو کرانيکل : ٥ اکتبر ٢٠٠١ رسانه هاي خبري و قانون ، مجله گزارشگران کميته آزادي مطبوعات، پائيز ٢٠٠٢ مونوپولی ؟ در دنیای " اقتصاد جدید" گوگل یک OVNI است. گوگل یک " استارت – آپ " موفق است. درحالی که اکثر موتورهای جستجو نتوانستند با ترکید ن "حباب اینترنت" به کارخود ادامه دهند، گوگل به سرعت راز بقای تجاری را یافت. گردش مالی گوگل که درسال 2003 حدود یک میلیارد دلار تخمین زده می شود، برپایه ارائه دو نوع سرویس حاصل شده است. در درجه اول ، فن آوری سیستم جستجوی آن، که با اختیارات کامل در دست مشتریانی همانند یاهو ، سیسکو، وودافون یا ارتش آمریکا قرار می دهد. وهمچنین ، تخصص گوگل در زمینه تبلیغات هدف دار: پیامهای تبلیغاتی نمایش داده شده در گوگل – که عبارتند از متون ساده ولی دقیقا" مرتبط با موضوع مورد جستجو که بطور میانگین پنج برابر بیشتر از شبکه های تبلغات سنتی کلیک میشوند. با اینکه همه گوگل را کاندیدای مناسبی برای ورود به " بورس" می شناسند، ولی گوگل هنوز از ورود به " وال استریت" سرباز می زند و معتقد است که بلند پروازیهای تکنولوژیک او مخالف مدیریتهای کوتاه مدت سهامداران خواهد بود. لاری پیج (2) می گوید : " ما نسبتا خوب هستیم، ولی هنوز با اهداف نهایی فاصله زیادی داریم که با صرف زمانی طولانی به آن نخواهیم رسید". شاید او در رویای تبدیل کردن گوگل به یک " مایکروسافت" دیگر و ورود به " بورس " هم زمان با در اختیار گرفتن انحصار کامل در این زمینه است. مانند یک بازی بزرگ " مونوپولی". 1) “ Google annonces corporate search customers” Reuters, 12 oute 2003 2) “ Inside Google “ , san jose mercury news. 4 mai 2003 ¤ نوشته شده در ساعت 17:39 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( 1 نظر ) سه شنبه، 6 آبان، 1382 بازسازي عراق و منافع ملي ايران حميد ضيايي پرور ziaiy @ journalist.com «يك عضو فراكسيون مشاركت مجلس، اختصاص اعتبار 300 ميليون دلاري ايران به عراق را خلاف مواضع جمهوري اسلامي ايران توصيف كرده و گفت: كمك ايران توجيهي ندارد و ماهيت اين كمك نادرست است. وي 3 دليل بيان كرده و گفته: اول اينكه موضع گيري هاي نظام همواره عليه آمريكا بوده و حضور آمريكا درعراق نيز از ديد ايران غيرقانوني تلقي شده، پس اگر دولت متمركزي درعراق نيست، ايران مي خواهد اين كمك را به چه كسي غير ازآمريكا بدهد؟ دوم آنكه مردم عراق بر دريايي ازنفت قرار دارند و عراق كشور فقيري نيست كه احتياج به كمك ايران داشته باشد چرا كه اگر عراق نفت خود را صادر كند، خرج بازسازي كشورش درمي آيد. سوم اينكه ملت ايران از رژيم بعثي عراق، ضربه هاي سختي خورده و هنوز غرامت عراق به ايران پرداخت نشده پس اگر قرارباشد كمكي به عراق پرداخت شود، مي توانيم از 1000 ميليارد دلاري كه ازاين كشور طلبكاريم، 300 ميليون دلار را ببخشيم، نه اينكه به صورت مستقيم به اين كشور كمكي ارائه كنيم.» اين اظهارات از زواياي مختلف قابل نقد است: 1- طبق اعلام وزارت خارجه، قرار نيست 300 ميليون دلار مذكور بطور مستقيم به عراق پرداخت شود، بلكه اين مبلغ بصورت «اعتبار براي شركتهاي ايراني» جهت فعاليت دربازسازي عراق است. 2- بله، عراق بر دريايي از نفت قرار دارد و اتفاقا همين منبع عظيم مي تواند پشتوانه بازپرداخت سرمايه گذاريهاي انجام شده در آن كشور باشد، درست به همين دليل ايران در پيشنهاد خود، مسئله آمادگي براي صدور و عرضه نفت عراق تا 250 هزار بشكه در روز را مطرح كرده است. 3- مطرح كردن بحث 1000 ميليارد دلار خسارت جنگ و بخشيدن 300 ميليون دلار ازآن، ضرب المثل «روغن ريخته نذرامامزاده» را به ياد مي آورد. ما هم همراه اين نماينده مجلس آرزو مي كنيم روزي روزگاري اين 1000 ميليارد دلار غرامت ازعراق گرفته شود، اما ايشان مشخص نفرموده اند كه پس از بخشش 300 ميليون دلارازآن مبلغ، مابقي 999 ميليارد و 700 ميليون دلار ديگر را با چه روش و راهكاري مي خواهند بگيرند؟ ما براي گرفتن غرامت آمادگي داريم اما در آن سو هم بايد كسي باشد كه بتوانيم اين بحث را با او مطرح كنيم، اگر به ما گفتند برويد از صدام بگيريد نه ما كه مخالف او بوديم و با او مي جنگيديم چه مي گوييد؟ اگر يك نماينده واقع گرا باشد و همه مخاطبان خود را «عوام كالانعام» فرض نكند، اينچنين سخن نمي گويد. شايد هم نزديك انتخابات است و اين نطقها، دست گرمي براي ورود به عرصه تبليغات است، بگذريم. 4- بازار عراق، فرصت مناسبي براي حضور شركتهاي ايراني است چه در زمينه راهسازي، چه در زمينه برق رساني، چه در زمينه صنايع مخابراتي و چه انتقال گاز يا راه اندازي خطوط هوايي و همچنين صنعت توريسم. محروم كردن ايران ازاين فرصت و امكان بوجود آمده، دقيقا همان چيزي است كه غربي ها و مشخصا آمريكا و اسرائيل مي خواهند. در دنياي امروز مشاركت در بازسازي اقتصاد يك كشور به معناي هزينه كردن پول درآنجا نيست، بلكه به معناي فعال كردن شركتهاي داخلي، ايجاد اشتغال، صدور خدمات فني و مهندسي و تحصيل ارز و سرمايه است. 5- ايران براي اعزام سالانه يك ميليون زائر به عتبات عاليات درعراق اعلام آمادگي كرده است. اين مسئله قطعا به رونق صنعت توريسم درآن كشور كمك مي كند، چطور است بر مبناي استدلال نماينده محترم، به عراق اعلام كنيم همه زائران ما را رايگان بپذيرند و در عوض مثلا سالانه 200 ميليون دلاراز همان 1000 ميليارد دلار غرامت جنگ را به آنها مي بخشيم؟ راه حل ديگر هم آن است كه درها را ببنديم و هيچ زائري را به عراق اعزام نكنيم! راه سومي هم سراغ داريد؟ آقاي نماينده! پاي استدلال شما به شدت «چوبين» است و با واقعيات نمي توان مقابله كرد. همين الان هم دولت نتوانسته توجيهي مناسب و قانع كننده براي ميليونها عاشق زيارت عتبات عاليات ارايه دهد و به همين دليل عليرغم سختي ها وخطرات فراوان هر روزه دهها هزار ايراني رنج سفر را بر خود هموار كرده و به زيارت اماكن مقدسه شيعه درعراق مي شتابند. 6- امنيت، يك مولفه فرامرزي است و تصور اينكه بدون امنيت و ثبات درعراق يا افغانستان، ايران نيز ازضريب امنيتي بالايي برخوردار باشد، باطل است. بسياري از مشتركات فرهنگي، تاريخي، اجتماعي، مذهبي، اقتصادي و جغرافيايي ايجاب مي كند كه دو كشور ايران و عراق داراي تعامل اقتصادي و تجاري باشند. به هم تنيدگي منافع اقتصادي بزرگترين عامل ايجاد امنيت منطقه اي و كاهش تهديدهاي امنيتي است. بدون يك عراق آباد و امن، تحقق امنيت درمنطقه و از جمله در ايران، كمي خوش بينانه است. تنها در طول 4 ماه اول سالجاري، ايران 400 ميليون دلار كالا به عراق صادر كرده است اين نشان از ظرفيت بالاي همكاريهاي دو كشور دارد. ايران مي تواند و بايد پيشگام بازسازي عراق باشد البته اگر غربيها بگذارند، شما به عنوان نماينده ملت ايران بايد انتقادتان را متوجه كساني بكنيد كه مانع همگرايي ملتهاي منطقه مي شوند فصل ديگري از تاريخ آغاز شده است. اين را بايد بپذيريم و از «عوامگرايي»، «غيرواقع گرايي» و «ايدئولوژيك نگريستن به وقايع و رويدادها» بپرهيزيم. 7- نه كمك به بازسازي عراق، همكاري يا كمك به آمريكا محسوب مي شود و نه ايران در هيچ بيانيه اي «حكومت انتقالي» عراق را غيرقانوني شناخته است، بلكه برعكس ايران ازاولين كشورهاي منطقه بود كه برخلاف موضع اوليه كشورهاي عربي، از شوراي حكومتي استقبال كرد و اولين هيئت رسمي سياسي ازايران عازم عراق شد، وتاكنون چند تن ازاعضاي اين شورا به ايران سفر كرده اند، برخي كشورهاي عربي كه به شدت از نقش و نفوذ و تعامل مثبت ايران با شوراي حكومتي عراق بيمناك هستند، در صدد اخلال دراين روابط برآمدند اما آنها نيز راه به جايي نبردند و اكنون خود پيشگام برقراري رابطه با اين شورا شده اند. سخن آخر آنكه كمك به بازسازي عراق، كمك به استقراردموكراسي و تحكيم ثبات و امنيت دراين كشور است. ¤ نوشته شده در ساعت 12:24 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( نظر بدين ) دوشنبه، 5 آبان، 1382 3 سئوال خبرنگار از سخنگوي وزارت خارجه 3 سئوال خبرنگار خراسان از سخنگوي وزارت خارجه واكنش آصفي به تظاهرات مقابل وزارت خارجه آصفي: نه ذوق زده هستيم نه احساس شكست مي كنيم گروه سياسي - حميد ضيايي پرور نيم ساعت مانده به كنفرانس مطبوعاتي هفتگي سخنگوي وزارت امور خارجه، بيش از 30 نفر از طلاب حوزه علميه آيت ا... ايرواني با انجام تظاهرات اعتراض آميز در مقابل ساختمان مركزي وزارت امور خارجه، مخالفت خود را با پذيرش پروتكل الحاقي اعلام كردند آنها شعار مي دادند: فن آوري هسته اي،حق مسلم ماست، مرگ بر انگليس، مرگ بر آمريكا، تظاهر كنندگان كه كفن پوشيده بودند باصدورقطعنامه اي، خواستارتجديد نظر ايران در تصميم خود براي امضاي پروتكل الحاقي شدند. كنفرانس مطبوعاتي كه برگزار شد، همه سئوالات حول و حوش امضاي پروتكل بود، اما تنها سئوالي كه پرسيده نشد، مسئله مخالفت برخي در داخل كشور با اين مسئله بود. خبرنگار خراسان در انتهاي اين كنفرانس اين موضوع را با صراحت از آصفي پرسيد. خبرنگار خراسان: «قبل از اينكه ما به اين كنفرانس بياييم جمعي از طلاب در مخالفت با پروتكل در مقابل وزارت خارجه به تظاهرات پرداختند.» آصفي: «چند نفر بودند؟» خبرنگارخراسان: «بيش از 30 نفر، در برخي شهرهاي ديگر هم تظاهراتي در مخالفت با پروتكل صورت گرفته، بعضي منابع خبري هم ازخيانت برخي سفرا و مسئولين دراين ماجرا نام برده اند، شما براي توجيه افكار عمومي و پاسخ به سئوالات و انتقاداتي كه مي شود چه اقدامي انجام خواهيد داد؟» آصفي: «ما به احساساتي كه ابراز مي شود احترام مي گذاريم، يك جامعه بايد آنقدر ظرفيت داشته باشد كه افراد در خصوص موضوعي به اين مهمي اظهار نظر كنند، اين بسيار خوب است، وزارت خارجه هم از انتقادات بهره مي گيرد، ما اعتقاد نداريم كه افراد نبايد در كشورحرفشان را بزنند، هم لازم است و هم مفيد. افكار عمومي مي داند اين اقدام با اجماع صورت گرفت و تمام ارگانها و مسئولين ذيربط دخيل بوده اند، بحث خيانت و سازش مطرح نيست نظام و مسئوليني كه درگير كار بودند، نهايت درايت را به خرج دادند تا حداكثر منافع را بدست بياورند و آوردند. اين اقدام ضروري بود و بايد انجام مي شد. اين توافق، منطقي و براساس منافع ملي بود، اينطور نيست كه كسي تصور كند 100 درصد پيروز شده يا 100 درصد شكست خورده است. ما تلاش كرديم نگراني جامعه جهاني را برطرف كنيم، ضمن اينكه ما اولين كشوري نيستيم كه پروتكل الحاقي را امضا مي كنيم. ما هشتاد و يكمين كشورهستيم، ضمن اينكه اقدام خاص و فوق العاده اي عليه ايران صورت نگرفته است و كشورهايي مثل ژاپن، كانادا، استراليا و اتحاديه اروپا هم آنرا امضا كرده اند، پس اگر اينطور برخورد كنيم هر 80 كشور مذكور زير بار ذلت و سازش و خيانت رفته اند. ما بدنبال حفظ عزت، منافع و امنيت ملي بوديم و فكر مي كنيم اين تفاهم نامه و بيانيه آنرا تامين كرده است.» خبرنگارخراسان: «آيا گروه بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي كه از ديروز وارد تهران شده اند، براساس مفاد پروتكل الحاقي، از اماكن مورد نظر بازديد خواهند كرد؟» آصفي: «ما هفته گذشته گزارشي از فعاليتها و اقداماتمان را در 200 صفحه به آژانس داديم، و سفر فعلي گروه بازرسان به ايران براي كار بر روي آن گزارش است و در راستاي همان مذاكرات قبلي است و ما با شفافيت كامل، گزارش فعاليتهايمان را داده ايم». خبرنگار خراسان: «در مورد آخرين پيگيري ها براي آزادي هادي سليمان پورو 2 مستند ساز ايراني در عراق، اگر خبر جديدي داريد اعلام كنيد؟» آصفي: «در سفر اخير جك استراو به همراه 2 وزير ديگر به ايران، دكتر خرازي، موضوع سليمان پور و 2 مستند ساز را با وي مطرح كرد و اعلام نمود كه سليمان پور در يك پرونده آلوده، بي جهت متهم شده و مستند سازان هيچ كار غيرقانوني نكرده اند، آقاي استراو هم قول داد در بازگشت به لندن موضوع را پيگيري كند. اين مسئله از دستور كار وزارت خارجه خارج نشده و ما آنرا دنبال مي كنيم. خبرنگار ايران: «آيا تفسير اروپا از تعليق غني سازي اورانيوم مثل ايران است؟ آصفي: در مورد تفسير از غني سازي اورانيوم، «تعليق» معني اش روشن است يعني«موقت». ما اعلام كرديم كه منتظر هستيم تا ببينيم در روند كارچگونه اعتمادسازي بوجود مي آيد، ما از حق خودمان براي استفاده از فن آوري هسته اي چشم پوشي نخواهيم كرد و هر وقت احساس كنيم كه لازم است اين تعليق را لغو كنيم خواهيم كرد.» يك خبرنگار خارجي: «برخي منابع از حضور اعضاي بلند مرتبه القاعده در ميان بازداشت شدگان در ايران خبر داده اند، نظر شما در اين مورد چيست؟» آصفي: «كاري كه ما براي مبارزه با القاعده يا گروههاي خشونت طلب انجام داده ايم بخاطر مسئوليتهاي خودمان است. حضور برخي افراد درايران، شايعه و حدس و گمان بوده و درست نيست». خبرنگار خبرگزاري فارس: «چرا ايران در آخرين لحظات پروتكل را امضا كرد؟ آيا ايران هيچ پيش شرطي براي اين امضا قائل شد؟» آصفي: «ما براي امضاي پروتكل پيش شرط تعيين نكرديم، بلكه ملاحظات و حقوق طبيعي خودمان را گفتيم و خوشحاليم كه اينها مورد ملاحظه قرار گرفت. اين توافق را منطقي و منافع مدار مي بينيم، نه ذوق زده هستيم و نه احساس شكست مي كنيم، قدمي كه ايران برداشت براي حفظ منافع خودش و ايفاي مسئوليتهاي بين المللي بود.» خبرنگارواحد مركزي خبر: «آيا ايران در قبال عدم پايبندي اروپا به ملاحظات ايران، موضعي خواهد گرفت؟» آصفي «موضع نمي گيريم، اقدام خواهيم كرد، همكاري بايد طرفيني باشد» يك خبرنگار داخلي: «ايران چه تعهداتي را در كنفرانس مادريد براي مشاركت دربازسازي عراق پذيرفته است؟» آصفي: «ما در كنفرانس مادريد اعلام كرديم اولين شرط ساماندهي عراق، ايجاد ثبات وامنيت است و حضور اشغالگران كمك كننده به ايجاد امنيت نيست وبدون امنيت، بازسازي پايگاه و جايگاهي ندارد. يك خبرنگار داخلي: «در ارتباط با وضعيت زاهدي استاد ايراني دانشگاههاي آمريكا كه در تهران دستگير شده چه اطلاعي داريد؟» آصفي: «وزارت خارجه در حال پيگيري موضوع است اما در جريان جزئيات پرونده نيستيم. يك خبرنگار داخلي: «اگر مجلس پروتكل را تصويب نكند چه مي كنيد؟ آصفي: «اين حق مجلس به نمايندگي از مردم است كه تصميم بگيرد. دكتر خرازي به كميسيون تخصصي خواهد رفت ونظراتش را با نمايندگان مطرح خواهد كرد. خبرنگار رويتر:«آيا ايران اولين بار است كه گزارشي از اعضاي القاعده به سازمان ملل مي دهد؟» آصفي: «ايران گزارش لازم را براساس قطعنامه 1455 داده است». يك خبرنگار داخلي: «امضاي پروتكل در روابط اقتصادي ايران و اروپا چه تاثيري دارد؟» آصفي: «طبيعي است كه گسترش يابد. ما علاقه مند به پيگيري منافع اقتصادي هستيم». يك خبرنگار داخلي: «ظاهرا كشورهاي ديگري همچون عراق ادعاي سهم داشتن درحوزه گازي آرش را كرده اند؟» آصفي: موضع ايران اين است كه تا وضعيت آرش مشخص نشود، كسي حق بهره برداري از منابع اين حوزه را ندارد. يك خبرنگار داخلي: «راجع به كشته شدن 10 هزار جوان ايراني در زندانهاي عراق چه اقداماتي انجام خواهيد داد؟» آصفي: «ما اين مسئله را پيگيري و با مسئولان عراقي مطرح مي كنيم. ¤ نوشته شده در ساعت 16:34 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( نظر بدين ) دوشنبه، 5 آبان، 1382 وبلاگ نويسی و ادبيات فارسی به نظر من وبلاگ نويسی نقش مهمی در گسترش ادبيات فارسی در جهان دارد و کاری که وبلاگ نويسان جوان ايرانی در اين ۲ سال اخير کرده اند و باعث شده که وبلاگ فارسی رتبه سوم وبلاگها را در دنيا کسب کند بسيار شگفت انگيز است يکی از زمينه های مستعد برای وبلاگ نويسی «ادبيات »است و خوشبختانه اين ژانر در ميان وبلاگهای فارسی جای خود را باز کرده است خبرگزاری مهر در يک ابتکار عمل ستودنی سلسله گفتگوهايی با صاحب نظران ادبيات فارسی در زمينه نقش و تاثير وبلاگ نويسی در ادبيات انجام داده است که لينک آنها را در اينجا می گذارم: فرشيد فرهمند نيا : وبلاگ نويسي از مولفه هاي ادبيات مدرن است محمد رضا سرشار : نو يسندگان امروز نمي توانند ادعا کنند که تريبوني در اختيار ندارند محمد علي گوديني : پيوند ادبيات با اينترنت را بايد مبارک خواند کامران شرفشاهي: وبلاگ ، محيط مناسبي براي غرض ورزي هاي شخصي نيست! دکتر حسن ذوالفقاري : وبلاگ هاي ادبي ، از زبان کوچه و بازار متاثر هستند سميرا اصلان پور : مخاطب وبلاگ ، محدود است بهروز توکلي: وبلاگ هاي ادبي بايد به قواعد زبان فارسي پايبند باشند فتح الله بي نياز : زمان زيادي لازم است تا کارکردهاي وبلاگ نو يسي شناخته شود مهدي الماسي : شاعر و نو يسنده امروز بايد به مخاطب خود بيانديشد محدثي خراساني : " فصلنامه شعر " به جمع وبلاگ هاي ادبي مي پيوندد مرتضي پورحاجي : ادبيات وبلاگي در آينده اي نزديک ، فراگير مي شود نجف در يا بندري : وبلاگ هاي ادبي ، نمادي از ورود ادبيات به دنياي جديد است دکتر محمد رضا سنگري : وبلاگ براي اهل ادبيات ، به مثابه خط ارتباط تازه اي با مخاطب است امير آريان : خطر توليد انبوه در وبلاگ هاي ادبي جدي است مصطفي محدثي خراساني : وبلاگ ، يک انجمن ادبي اينترنتي است! محمد رضا بايرامي : وبلاگ هرگز جايگزين کتاب نخواهد شد! مديا کاشيگر : هيچ وقت ، وبلاگ نويس نخواهم شد! داوود اميريان : دوست دارم قصه هايم را در وبلاگ بنويسم زنوزي جلالي : وبلاگ نويسي، تفنن نيست بلکه يک تعهد کاري است محمد آزرم : وبلاگ نويسي در ايران ، جايگزين کتاب نخواهد شد عبدالجبار کاکايي: اگر به طور تخصصي جا بيفتد ، مي توان به زايش ادبي اميدوار بود ¤ نوشته شده در ساعت 16:4 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( نظر بدين ) يكشنبه، 4 آبان، 1382 ترجمه کتاب برای درس مديريت و برنامه ريزی در ارتباطات دکتر علی اکبر فرهنگی برای درس مديريت و برنامه ريزی در ارتباطات اعلام کرده که هر يک از دانشجويان بايد يک مقاله يا بخشی از يک کتاب را به فارسی ترجمه کنند من پس از جستجو در اينترنت به منابع متعددی برخوردم که برايم جالب بود از جمله اينکه در غرب و مشخصا آمريکا انستيتوها و موسسات مخصوص مطالعات مديريت رسانه ای وجود دارد من ۲ کتاب در ارتباط با اين موضوع دانلود کردم و فهرست آنها را برای استاد بردم که يکی را تاييد کرد و قرار شد توسط من و ۵ نفر ديگر از دانشجويان ترجمه شود من متن کتاب را برای ۵ دانشجوی مذکور ارسال کرده ام در عين حال لينک اين کتاب و اسامی دانشجويان همکلاسی ام را در اينجا ذکر می کنم مديريت ديجيتالی:http://faculty.darden.virginia.edu/bodilys/estrat/topic1_2002/digital%20media%20-%20maximizing%20the%20value%20of%20content.pdf تقسيم بندی کتاب برای ترجمه : حميد ضيايی پرور : از صفحه ۱ تا ۱۲ خانم سارا محمد پور : از صفحه ۱۳ تا ۲۱ آقای مهران ثنايی نورانی : از صفحه ۲۲ تا ۳۲ آقای شيخانی: از صفحه ۳۳ تا ۴۳ خانم صدر هاشمی :از صفحه ۴۴تا ۵۳ خانم اسماعيلی: از صفحه ۵۴ ت ا۶۳ اگر از دانشجويان ارتباطات در اين زمينه کمک خواست می توانم لينکهای ديگری ارايه دهم ¤ نوشته شده در ساعت 15:48 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( 1 نظر ) شنبه، 3 آبان، 1382 روزنامه نگاري الكترونيك و چالش روزنامه نگاري سنتي روزنامه نگاري الكترونيك و چالش روزنامه نگاري سنتی عنوان وبلاگی است که اختصاصا در اين زمينه می نويسد و در نوع خود منحصر به فرد است . در اين وبلاگ مقالت و مطالب بسيار خوبی در براه روزنامه نگاری سايبر نوشته شده است که برای علاقمندان ارتباطات مفيد و قابل استفاده است تيتر برخی از اين مقالات عبارتند از : ايران در عصر اطلاعات و ارتباطات ::نخستين استان الكترونيك ::در هم شكسته شدن انحصار سنتي اطلاع رساني ::من سخت طرفدار پيشرفتم اما تغيير را دوست ندارم! ::پيشگام بودن براي موفقيت كافي نيست ::چشم و هم چشمي هاي اينترنتي! ::جهاني شدن رقابتهاي رسانه اي ::سياه چاله اطلاعات ::دو راهي انتخاب ؛ نابودي يا حيات؟ ::انعطاف پذيري ، خصيصه روزنامه الكترونيك ::آيا عرصه به دست روزنامه نگاري الكترونيك مي افتد؟ ::اخبار و اطلاعات ، بزرگترين سرمايه يك رسانه ::روزنامه نگاري الكترونيك و جغرافياي مخاطب ::من منتشر مي كنم ، تو مي پذير ي! ::سايه برجسته سازي بر عرصه روزنامه نگاري الكترونيك سنگيني مي كند ¤ نوشته شده در ساعت 19:3 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( 1 نظر ) جمعه، 2 آبان، 1382 تقاضا از خوانندگان وبلاگ من برای درس تاريخ معاصر که با دکتر زيبا کلام ( در مقطع کارشناسی ارشد روزنامه نگاری ) دارم قرار است در باره ماجرای مک فارلين کنفرانس بدهم يکی از اسنادی که در اين باره منتشر شده در خاطرات آيت الله منتظری وجود دارد الان دسترسی به سايت ايشان به دليل خاموش بودن سرور آن ميسر نيست اگر کسی قبلا اين کتاب را دانلود کرده در صورت امکان فقط ۲ بخش مربوط به مک فارلين را برای من ارسال کند به اين ايميل متشکرم ¤ نوشته شده در ساعت 14:16 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( نظر بدين ) جمعه، 2 آبان، 1382 وبلاگ نويسي؛ روزنامهنگاري پست مدرن وبلاگ نويسي نوعي روزنامه نگاري پست مدرن است. روزنامهنگاري كه سردبيرش خودش است و بدون محدوديتهاي مرسوم در جامعه هر آنچه را كه دوست دارد مينويسد و با فشار دادن يك كليد توسط ماوس مطالب خود را به اقيانوس بي كران اطلاعاتي اينترنت مي فرستد . به گزارش سرويس IT خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مهران - بلاگر رودخانه مهتاب - (www.moonstrand.persianblog.com) و رضا - بلاگر مهرستان - (www.mrspider.persianblog.com) طي گزارشي روند وبلاگنويسي در كشور را تشريح كردهاند وبه بررسي ابعاد آن پرداختهاند.در اين گزارش آمده است: دنياي امروز دنياي ارتباطات و اطلاعات است؛ دنيايي است كه به مدد تكنولوژي اطلاعات مرزهاي زماني و مكاني از بين رفته است و با دسترسي به يك خط تلفن و يك دستگاه كامپيوتر مي توان به حجم وسيعي از اطلاعات دست يافت و در اين عصر، اينترنت كه بعنوان رسانه نوين از آن ياد مي كنند نقش بسزايي در تبادل اين اطلاعات بعهده دارد . اينترنت به خاطر شش مشخصه غيرقابل رقابت به تدريج به قويترين رسانه تبديل ميشود؛امكان لحظه به لحظه نگاه داشتن مطالب و اطلاعات با كمترين هزينه ،اعطاي حق انتخاب مطالب به مخاطبان(هم از نظر موضوع و هم از نظر زمان دسترسي و مطالعه)،امكان به كارگيري شيوههاي خودكار اطلاع رساني راجع به مطالب جديد،تركيب تمام صورتهاي رسانههاي پيشين(متن، تصوير و موسيقي)،دو طرفه بودن ارتباط اينترنتي دربرقراري رابطه بين پديدآورندگان و مخاطبان به آسانترين شكل و بالاخره عدم وجود هر گونه محدوديت براي كنترل مطالب منتشره شده توسط نويسندگان از اين دست مشخصات هستند. مارشال مك لوهان فقيد، كه او را پدر رسانهها ميدانند معتقد است، رسانه همان پيام است. اكنون در فضاي موجود هزاره سوم، بايد اظهار داشت كه حضور آنلاين، همان پيام است. پيام اينترنت، عبارت است از ايجاد بستري براي ارتقاي كوانتومي فعاليتهاي اعضاي جامعه جهاني كه امروزه به واژه دهكده جهاني تغيير نام داده است. عناصر فعال و سازنده اين پيام ، همانا سرعت، دقت و كيفيت و آنلاين بودن به تمامي مفاهيم و معاني است. اما آنچه اين جادوي دوره ما را هر روز جذابيتي دوچندان ميبخشد امكانات بيشمار و گاه غير قابل پيشبيني آن در تركيب اين امكانات منحصر به فرد است . بالطبع، وبلاگ، يا به قولي، يادداشتهاي روزانه هر عضو جامعه جهاني اينترنت ، نمونهاي از چنين ارمغانهاي نوين است . حضور اينترنتي ، ابزار اينترنتي و فكر اينترنتي ميطلبد و هر كس، اين 3 عنصر اساسي را در اختيار داشته باشد، ميتواند به بودن - به آن مفهوم حضور مجازي در دنياي كنوني ارتباطات و اعمال راي و نظر فراگير - در رسانه جديد هزاره سوم ، اميدوار باشد . زماني براي برقراري ارتباط با يك استاد دانشگاه در فلان مركز علمي اروپا، آسيا يا آمريكا، و دريافت پاسخ از وي، ميبايست مدتها در انتظار به سر برد و هزينههاي بالايي را صرف كرد. اما امروزه با صفحات شخصي و وبلاگها، ميتوان مسائلي را طرح و ساعاتي بعد ، پاسخ آنرا در صفحه شخصي يا وبلاگ يا حداقل بر روي پست الكترونيك دريافت كرد. خواه اين ارتباط، جهت دريافت راه حلي براي يك مسئله علمي باشد و يا پذيرش و انجام يك پروژه خاص و پردازش و بررسي اطلاعاتي و فني بر روي آن فرقي نميكند. تا سالهاي آينده ، براي هر پرسشي كه خيلي خيلي تخصصي نباشد، يك گزينه صحيح براي سوال كننده، ظرف چند دقيقه پيدا خواهد شد و اين همان رستاخيز رسانهها است كه امروزه پديده وبلاگ، يعني نوشتن نظرات خود، بدون طراح وب بودن در فضاي سايبر، آنرا عملي خواهد كرد . در ادامه اين گزارش در خصوص چيستي وبلاگ آمده است: ديويد واينر ( از مسوولين بلاگر ) ، وبلاگ (Weblog) را چنين تعريف ميكند كه شخصي است، يعني توسط يك فرد نوشته مي شود، نه توسط يك سازمان، به همين دليل يك شخصيت ويژه دارد. پيراسته و ويراسته هم نيست كه به همين علت جالب است؛ روي اينترنت است، يعني كه جايي چاپ نمي شود، مي توان آن را با هزينه بسيار كم مرتباð روزآمد كرد و براي خواندنش داشتن يك مرورگر كافي است؛ منتشر مي شود، يعني نوشته هاي خام طي يك روند اتوماتيك، در قالب هاي پيش ساخته ريخته مي شود و بالقوه در دسترس همه قرار مي گيرد؛ بخشي از يك اجتماع است، يعني مربوط به دسته اي از افراد است كه علاقه مشتركي دارند و به خاطر آن به طور مجازي دور هم جمع شده اند. وبلاگ صفحه ايست تعاملي كه ميتوان درآن مطالبي نوشت و با بازديدكنندگان آن ارتباط داشت و نظرات آنها را نيز جويا شد. وبلاگها و تارنگارهاي شخصي، نوعي بازتوليد بيولوژيك جامعه اينترنتياند وبلاگنويس ها بي آنكه خود بخواهند ژانر و هسته اصلي و اوليه ژورناليسم مدرن را نيز بازتوليد و تكثير ميكنند، و از اين زاويه، نوعي نخبه پروري نيز در ذات خود دارند. وبلاگ سايتي اينترتني است كه توسط مردم معمولي مثل من و شما راه اندازي مي شود . آنها داستان ، شعر ، قطعه هاي ادبي ، عكس و يا مطالبي شبيه ساير وب سايت ها را به وبلاگ خودشان پست مي كنند. آنچه وبلاگ ها را از صفحات خانگي متمايز مي كند، پويا بودن وبلاگ ها است. يك وبلاگ ممكن است هر روز و يا حتي روزي چند بار به روز شود و پيوند آنها با يكديگر چنان در حال گسترش است كه برخي از مردم آنها را كندوي عسل جوامع اينترنتي مي دانند. علاوه بر آن درست كردن يك وبلاگ نياز به داشتن دانش فني و تخصص زيادي ندارد. و به راحتي مي توان در كمتر از 2 دقيقه، يك وب لاگ درست كرد. وبلاگ نويسان در خبرها و سايت هاي مختلف گردش مي كنند، به آنها لينك مي دهند و گاه نظرات شخصي خودشان در مورد پديده هاي مختلف را بيان مي كنند. در وبلاگ شما عمدتا با نوشتار روبرو هستيد؛ روز و ساعتي كه نوشتهتان را در صفحه گذاشتهايد قابل رؤيت است؛ نوشتهها به ترتيب زماني، از آخرين نوشته مرتب ميشوند و وبلاگ تمام نوشتهها را با همان تاريخ دقيق آرشيو ميكند. در ادامهي اين گزارش روند شكل گيري پديده وبلاگ نويسي در كشور چنين تشريح شده است كه پديدهي وبلاگ در ايران در سال هشتاد شكل گرفت كه اولين وبلاگ نويس وبلاگ خود را با نام سلمان ساخت. وقتي سلمان جريري( 22 ساله ساكن تهران و دانشجوي مهندسي كامپيوتر صنعتي شريف) در 16 شهريور سال 1380 اولين وبلاگ فارسي را درست كرد، فكرش را نمي كرد كه حدود 2 ماه بعد با انتشار يك راهنما و آماده كردن چند قالب پيش ساخته توسط حسين درخشان اين پديده اين اندازه در بين كاربران ايراني گسترش پيدا كند. خود حسين درخشان هم اميدوار بود در اولين سالگرد انتشار راهنماي ساختن وبلاگ فارسي تعداد وبلاگ نويسان ايراني به 100 نفر برسد! اما بعد از گذشت 2 ماه، تعداد وبلاگهاي فارسي بيشتر از 120 عدد شد.او در اين باره ميگويد: "در شهريور ماه 80 مقاله اي نوشتم و از فرط اشتياق، قبل از چاپ شدنش، خودم يك وبلاگ فارسي ساختم. چند روز بعد در چهارده آبان 1380، با نوشتن يك راهنما و آماده كردن چند قالب پيش ساخته، ديگران را نيز تشويق به ساختن وبلاگ كردم و از آن روز تا زمان نوشته شدن اين نوشتار -يعني حدود دوماه- در حدود 120 وبلاگ فارسي زاييده شده است. اين تعداد، دست كم براي من حيرت انگيز است؛ چرا كه روزهاي اول آرزو مي كردم كه كاش در چهارده آبان سال آينده، 100 وبلاگ فارسي وجود داشته باشد.ابتدا نام آن را «خودبزرگ بيني» گذاشتم! چون مطمئن نبودم كه فارسي زبانان ديگر چه برخوردي با آن خواهند كرد و اين اسم، نوعي دست پيش گرفتن بود براي پس نيفتادن، چيزي را كه حدس مي زدم بارم كنند خودم به خودم لقب دادم تا آسوده تر بنويسم. اما پس از اقبال ده ها نفر ديگري كه مثل من به «فرديت» خودشان احترام مي گذاشتند و از ابراز و به اشتراك گذاشتن يافته هايشان ابايي نداشتند، عمر «خودبزرگ بيني» به آخر رسيده بود. پس، باوجود اين همه شريك جرم، ديگر لزومي به شنيدن يك تنه سرزنش هاي ديگران نبود، چون هر چه بود بين ده ها نفر تقسيم مي شد و حالا كه ديگر هراسي از قضاوت ديگران ندارم، با آسودگي يافته هايم را به اشتراك مي گذارم. درجايي كه سردبيرش فقط خودم هستم، نه كس ديگر." در 23 خرداد ماه سال 80 سه مرد جوان بنامهاي« خليقي»، «فولادي» و » هستهي اوليه سرويسي را راه اندازي كردند كه پرشين بلاگ ناميده شد . پرشين بلاگ از يك آپارتمان معمولي ساده و كوچك واقع در خيابان جمالزاده تهران هدايت مي شود. طرح اوليه آن نيز صرفا توليد يك نرم افزار ساخت وبلاگ است كه بعدا تبديل به يك سرويس اينترنتي ميشود. استقبال از اين سرويس به حدي غيرمنتظره است كه حتي طراحان آن را غافلگير مي كند. در سال 81 سرويس ديگري به زبان فارسي بنام بلاگ اسكاي نيز شروع به فعاليت نمود كه به دليل امكانات و سرويسهاي بهتر ابتدا مورد استقبال خوبي قرار گرفت، اما زماني نگذشت كه توسط افراد ناشناسي هك شده و فعاليت آن براي مدتي متوقف شد. زاويه روانشناختي يكي از زواياي مهم پژوهشي در قبال وبلاگها ميتواند باشد. واكنشهايي كه يك بلاگر(Blogger) از خود بروز ميدهد، معلولهايي است كه از علتهايي پنهان و گاه آشكار حكايت ميكند. آيا ميتوان از منظر روانشناختي به توليدات يك بلاگر به مثابه انگيختههاي برخاسته از انگيزههاي ناشناخته نگاه كرد؟ آيا ميتوان از ديد ارتباطات درونفردي (interpersonal) به آنچه در ذهن يك بلاگر رخ ميدهد تا به سرانگشتان وي منتقل ميشود به طور مجزا نگريست؟ آيا ميتوان چنين فرض كرد كه افرادي كه ضد اجتماعي (Anti social) هستند در وبلاگها كنشهاي حادتري از خود بروز ميدهند؟ آيا ميتوان چنين پنداشت كه افراد خجول در محيطهاي مجازي وبلاگي راحتتر از محيطهاي واقعي اجتماعي هستند؟ آيا ميتوان اين چنين گمان كرد كه دنياي مجازي براي افراد خجول يك دنياي واقعي است؟ آيا ميتوان چنين فرض كرد كه افراد خشن در محيط وبلاگ خشنتر ميشوند؟ همان طور كه ميبينيد پرسشهاي فراواني در اين زمينه به چشم ميخورد و به ذهن ميآيد، اما براي پاسخ دادن به آنها هيچ فاكتور ملموس و تجربي وجود ندارد و بنابراين همين خلاء و كمبودها باعث ميشود كه هر پاسخي پيش از مطرح شدن نياز به تعمق و پژوهش داشته باشد. زاويه جامعه شناختي، زاويه ديگري است كه از طريق آن ميتوان به پديده وبلاگها نگريست. اين نوع نوشتن و ميخكوب مانيتور و كيبورد شدن چه تاثيراتي بر مناسبات اجتماعي افراد خواهد گذاشت؟ آيا افرادي كه با نامهاي مستعار در وبلاگها متولد ميشوند در همان نقشي در وبلاگها ظاهر ميشوند كه در جامعه حضور دارند؟ آيا اساسا انتخاب نام مستعار و برگزيدن يك هويت مجازي فقط تجربه كردن يك نقش است كه در جامعه قابل ايفا نيست؟ آيا اساسا انتخاب يك نام و هويت مجازي يك اتفاق منفي است؟ يا اين كه ميتواند زمينهساز فضايي مثبت هم باشد؟ آيا حضور پيوسته در يك وبلاگ عملا كاستن از حضور در عرصه واقعيتهاي اجتماعي است يا اين كه بين اين دو نقش هيچ ارتباطي متصور نيست؟ آيا زندگي وبلاگي بر تعاملات اجتماعي افراد تاثير ميگذارد؟ آيا هرتوليدي در وبلاگها عملا همان باز توليد مناسبات اجتماعي در فضايي مجازي است؟ يا اين كه اين بازتوليد ارتباطي عميق، يا سطحي با واقعيتهاي ملموس اجتماعي دارد؟ همان طور كه ميبينيد پرسشهاي اين قلمرو جامعه شناختي نيز بيپايان به نظر ميرسند. به نظر ميرسد پرداختن به پاسخها در اين دوعرصه روانشناختي و جامعه شناختي و يا حتي دست يافتن به يك گمانهزني نه چندان پيچيده در اين قلمرو مستلزم زمان است. طول اين زمان را درست برابر با زماني ميبينم كه پاي روانشناسان و جامعهشناسان هم به اين قلمرو گشوده شده باشد. وبلاگ ها زمينهاي مناسب براي جامعه شناسان براي شناختن زواياي پنهان جامعه فراهم مي آورند. بررسي وبلاگها، آمار خوانندگان آنها، تعداد مراجعه به وبلاگها،همه مي تواند معيار جالبي براي شناختن روحيات كاربران ايراني باشد. وبلاگ با دردست نهادن آگاهي كنوني به ما امكان نوعي خودنگري منظم و خودخواسته ميبخشد كه به موازات احساس ارزيابي خود توسط ديگران ما را به برنامهريزي درست براي آينده برميانگيزاند. وبلاگ نماد و صورتمكتوب يافتة «تعامل انسان با زمان» است. آدم با گذشته خود كنار ميآيد، آن را مرور كرده و از آن ميآموزد، حال خود را ميانديشد و مينگارد و درنهايت به گذشته ميسپارد، و به آينده خود تنها ميانديشد و براي آن تعيين مسير ميكند. انواع وب لاگها در اين گزارش چنين تشريح شده است: وبلاگها در Open Directory به دو نوع كلي و كاملا مجزا تقسيم ميشوند: يك سري وبلاگهايي به مفهوم diary و نوشتههاي روزانه شخصي كه در بخش art و Online Writing ليست ميشوند. ديگري Weblogs كه به بررسي ومعرفي سايتها ? لينكها و خبرهاي روز ميپردازد و پر از لينك به سايتهاي مختلف است. از لحاظ تكنيكي وبلاگهاي دسته دوم را Weblog مينامند . وبلاگ نويسì چه از نظر كمì و كيفì و چه از نظر مناسبات نويسندگان با يكديگر تحولاتì بنيادين را از سر گذرانده است، چنان كه در اين مدت كوتاه از آن موج خودانگيخته نهضتì پديد آمده است در كار روزنامه نگارì و در قلمرو ادبيات معاصر با ابعادì بس گسترده كه مì تواند موضوع پژوهش هايì در زمينه هاì جامعه شناسì، روانشناسì اجتماعì، ادبيات مينيماليستì تا زيباشناسì رسانهي اينترنتì و اطلاع رسانì در شبكه قرار گيرد. شيوهي ديگرì از وبلاگ نويسì كه مبتنì است بر خاطره نگارì و يادداشت هاì روزانهي يك فرد، از همان آغاز با اقبال نويسندگان روبرو شد. در اين شيوه، وبلاگ دفترچهي خاطرات و به يك مفهوم روزنگارهاì نويسنده است كه عواطف و درگيرì هاì عاطفìاش را در جمع به نمايش مì گذارد. به تدريج كه شاخه هاì ديگرì از وبلاگ نويسì پديد آمد ميتوان به وبلاگ هاì تخصصì حاوì اطلاعاتì دربارهي تحولات در شبكهي اينترنت، آخرين نرم افزارها و چگونگì استفاده از آنها، وبلاگ عمومì و گروهì كه توسط چند نويسنده نوشته مì شود و نمايانگر درگيرì هاì يك جمع و دلمشغولì هاì آن جمع است، وبلاگ به عنوان يك نشريهء هنرì و ادبì يك نفره كه بيشتر از تنوع مطالب نشان دارد تا فرديت نويسنده، وبلاگ هاì حرفه اì كه توسط جمعì از روزنامه نگاران، داستان نويسان، شاعران و منتقدان هرچند گاه يك بار پيرامون موضوعاتì مانند اخبار و تفسيرهاì سياسì، اخبار ادبì و سينمايì و تفسير و تحليل هاì آن انتشار مì يابد، وبلاگ هاì دانشجويان كه بازتاب دهندهء اخبار دانشگاهها، نگرانì هاì دانشجويان و فعاليت هاì سياسì و اجتماعì و دلمشغولì هاì ادبì و هنرì و فردì آنان است، وبلاگ هاì مذهبì، وبلاگ هاì عاشقانه و وبلاگ هايì كه به آموزش جنسì مì پردازند اشاره كرد. موضوعات و محورهايì كه بر پايهي آن وبلاگ شكل مì گيرد همانقدر متنوع مì تواند باشد كه كيستì و چيستì و انگيزههاì پنهان و آشكار نويسندگان آنان. از اين نظر وبلاگ را نمì توان از نظر مضمون طبقه بندì كرد و تنها از نظر شيوه و به يك مفهوم تنها از نظر فرم قابل طبقه بندì است و اين عامل در مضمون اما فرم پذيرì به نظر نگارنده محور مشترك همهء وبلاگ هاست و در يك مفهوم بر اين محور است كه از وبلاگ به عنوان يك ژانر يا يك نوع مì توان ياد كرد و مì توان از نظر زيباشناسì به آن پرداخت و مشخصات آن را باز كرد. وبلاگ نويسان فارسي، مثل همتايان ديگرشان، در يك طيف ودر بين دو قطب جا مي گيرند. اين دو قطب، يكي «خودروايت گري» است (نوشتن درباره افكار و احساسات شخصي و اتفاقات روزمره) و قطب دوم «اطلاع رساني» است. بعضي از وبلاگ ها ترجيح مي دهند به قطب اول نزديك تر باشند، و بعضي به قطب ديگر. هر دوطيف وبلاگ ها جذابيت خاص خود را دارد، طيف اول به قولي دفتر خاطرات روزانه خود را به ديد عموم مي گذارند، و از آنجا كه اكثرا با اسامي مستعار مي نويسند، خيلي راحت از دل مشغولي ها و نيازها و خواسته هايي سخن به ميان مي آورند كه شايد با اسم واقعي خود نتوانند به راحتي آنها را حتي براي نزديكترين افراد به خودشان، بازگو كنند. شايد وبلاگ ها به نوعي به نياز افراد به درددل كردن و نوشتن حديث نفس و شنيدن نظرات ديگران پاسخ مي گويد و البته اين افراد ممكن است از اول براي خودشان بنويسند، اما خيلي زود مخاطبان خاص خودشان را پيدا مي كنند ولي مهم اين است كه عادت مي كنند بدون آنكه خجالت بكشند، خودشان باشند و از احساسات و عواطف خود بنويسند. طيف دوم وبلاگ ها شامل وبلاگ هاي خبري و علمي و تخصصي است. البته همين وبلاگ هاي علمي و تخصصي هم كاملاð آزادند و مي توانند گاهي اوقات در ميان مطالب جدي خود، مطالب شخصيشان را هم بنويسند. هيچكس نمي تواند براي وبلاگ نويسها حد و مرزي تعيين كند! در اين گزارش عوامل رشد وبلاگ ها چنين دانسته شده: اين پديده در ايران رشد شايان ذكري كرده است به طوري كه چندين بار بيبيسي از رشد باور نكردني آن برنامه ساخته و با وبلاگ نويسان مصاحبه كرده است مطمئنا عوامل كلي مثل جذابيتهاي نوشتن و منتشر كردن سريع، علاقه به مطرح شدن، صحبت از محدوديتها و مسائل ممنوعه وغيره در اين رشد سريع موثر بودهاند. اما يك نكته مهم را در مورد رشد وبلاگهاي فارسي و آينده آنها نبايد ناديده گرفت كه در غرب ابتدا «سايتهاي» مطرح در همه زمينهها وجود داشت و بعد از آن «وبلاگها» مطرح شدند، اما در مورد ما قضيه بر عكس بوده و سايتهاي فارسي مطرح و خوب، انگشتشمار هستند. يكي از دلايل ديگر اين رشد ، شايد عدم محدوديت بيچون و چراي نويسندگان وبلاگها و همچنين سادگي آشكار در نحوه ارتباط آنها با مخاطبان است. البته برخي معتقدند وبلاگ ها به علت روحيه تك گويي ايراني ها در ايران رونق پيدا كرده است. يك نفر مطلبي را مي نويسد و مثل تالارهاي گفتگو با ديگران گفتگو نمي كند چيزي كه وبلاگ نويسي و وبلاگ خواني را جذاب مي كند، تنوع و تكثر، سريع به روز شدن، لحن صميمي و دوستانه و كنار زدن نقاب هايي است كه به هر دليلي در جامعه بر چهره افراد زده مي شود و مانع از طرح انديشه ها و خود واقعي افراد مي شود. وبلاگ نويسان مثل روزنامه نگاران از آنچه در پيرامونشان مي گذرد و گاه از ديد روزنامه نگاران پنهان مي ماند مي نويسند و خود تبديل به منابع خبري و اطلاع رساني شده اند. در جريان زلزله قزوين يكي از همين وبلاگ نويسان با گزارش هاي لحظه به لحظه و ارسال تصاوير بر روي اينترنت گزارش هايي را بر روي اينترنت مي فرستاد از ديگر كاربردهاي وبلاگ، رويكرد خبري وبلاگها است و هر جا كه رسانههاي رسمي اعم از راديو، تلويزيون قادر به اطلاع رساني نباشند، وبلاگها ميتوانند جايگزين شده و جنبهي خبري داشته باشند. در اينباره بيجهت نيست كه بسياري از خبرنگاران به پديدهي وبلاگ نويسي روي آوردهاند. در بسياري كشورها علاوه بر نسخهي الكترونيكي، نسخه وبلاگ نشريات نيز وجود دارد و كاركرد آن از نسخهي اصلي مجزا است و خاصيت اطلاع رساني به صورت غير رسمي و با نوشتار شخصي را دارد. مصداق اين موضوع نسخهي وبلاگ روزنامهي گاردين است كه بيش از نسخهي الكترونيكي مورد توجه قرار گرفته و توانسته ادبيات جديدي را عرضه كند. يكي ديگر از ويژگيهاي وبلاگ وادبيات نوشتن آن است كه وبلاگ را مردمي تر از هررسانه ديگري نشان مي دهد . ربكا بلاد، متخصص كهنه كار وبلاگ و نويسنده كتاب "راهنماي وبلاگ" مي گويد وبلاگ ها بسيار محبوب هستند و مي گويد: ”هركسي قصهاي براي تعريف كردن دارد، اين چيزي است كه وبلاگ براي انجام آن خيلي مفيد است.” مهمترين ويژگي «وبلاگ» را آزادي مي دانند.نويسنده ميتواند با سرعت، ايدهها، افكار و تجربيات خود را بدون در نظر گرفتن محدوديتهاي موجود و صرفا در مرزهايي كه خود تعيين ميكند، به معني واقعي «منتشر» كند و در معرض ديد علاقهمندان قراردهد - آن هم در قلمروي به وسعت جهان - و چنين احساسي قطعا براي همه، بهويژه جوانان مستعد ما، شعفانگيز است. گسترش «وبلاگ»، مصداق واقعي اين نظريه است كه در دنياي جديد، محدوديتهاي متعارف، رنگ ميبازند و آنچه بيشتر رخ مينمايد، « فرديت» انسانهاست كه در بيشتر جوامع كنوني، در چنبره قواعد و مرزهاي محدود كننده، اسير شده است. و اما دربارهي آينده وب لاگها اين گزارش ميافزايد: اين كه گوگل( مهم ترين موتور جستجوگر اينترنت ) بلاگر(بزرگترين سرويس وبلاگ نويسي ) را خريداري كرده است اهميت وبلاگ ها را براي چرخه حيات اينترنت نشان مي دهد . صرفنظر از انگيزه هاي گوگل در خريداري بلاگر ، حمايت گوگل باعث مي شود آينده بسيار روشن تري در انتظار "بلاگر" باشد . ايجاد بازار بورس براي وبلاگها آينده جديدي را براي وبلاگ ها به ارمغان مي آورد: ايده اين است كه فرض كنيد هر وبلاگي يك شركت است كه سهامش را در بازار بورس ارايه كرده است. ارزش هر وبلاگ بر اساس تعداد لينكهايي كه از اين و آن ميگيرد و به اين و آن ميدهد، تعيين ميشود. در همين حال اعضاي سايت ميتوانند با توجه به پول خيالياي كه دارند، سهام وبلاگهاي دلخواهشان را كه در بازار موجودند بخرند و بفروشند. درست مثل سهام شركتهاي گوناگون كه قيمتشان بالا و پايين ميرود، قيمت سهام هر وبلاگ روزي چند بار بر اساس ميزان خريد و فروشش، لينكهاي ورودي و خروجياش و معيارهايي شبيه به اين، تغيير ميكند. درنتيجه هميشه يك آدمهايي هستند كه سود ميكنند و يك سري هم هستند كه ضرر مي كنند. از آنجا ايده يك بازار بورس مجازي شكل گرفت كه در آن شركت كنندگان بتوانند بر روي محبوبيتهاي وبلاگها سرمايه گذاري كنند و يا بر سر نوساناتي كه در شبكه بوجود مي آيد شرط بندي كنند. از طرف ديگر خطراتي وبلاگ ها را تهديد ميكند. رسانههاي نوشتاري سنتي به راحتي ميدان را در برابر وبلاگها خالي نخواهند كرد و لذا در مورد نفوذ وبلاگها نمي توان غلو كرد . الان موقعيت وبلاگها در برابر رسانههاي حاكم نوشتاري در همه جاي جهان يك موقعيت در حال گذار است. آيا بيلگيتسها و مايكروسافتهايشان و جفبزوزها و آمازونهايشان به سراغ وبلاگها نخواهند آمد؟ بايد آرزو كرد پاي سوداگري و پاي سرمايهداري ديجيتال هرگز به محله وبلاگها باز نشود. اما عمر وبلاگ نويسي چقدر به درازا خواهد انجاميد؟ هر چند اين موج وبلاگنويسي (كه كمي هم غيرطبيعي است) فروكش خواهد كرد اما همين وبلاگها در تحول اجتماعي-ارتباطي پيش روي ما نقش مهمي خواهند داشت. سرعت رشد و فراگيري اين پديده به اندازهاي است كه برخي از صاحبنظران مسايل ارتباطات آن را به تبي تند تشبيه ميكنند كه بالاخره به عرق سرد خواهد نشست. تصور بسياري نيز بر اين است كه به دليل نوع محتواي وبلاگها، خوانندگان و حتي نويسندگان آنها مدت زيادي با اين پديده سر نخواهند كرد اين سوال كه «عمر وبلاگنويسي چه زماني به پايان ميرسد؟» جاي خود را به يك سوال مهمتر در محافل اينترنتي خواهد داد «وبلاگها به چه سمتي حركت خواهند كرد؟» آيا پديده نوپا و جوان وبلاگ، نسل تازهاي از اطلاعرساني ارتباطات در محيط اينترنت را ايجاد كردهاست و با گذشت زمان به سمت نظم و سامان خاصي حركت خواهد كرد؟ يا اين كه اساسا براي درهم شكستن نظم و سامان رايج در روشهاي سازو كارهاي ارتباطي رايج مقولهشده است؟ پاسخ دادن به اين سوال كمي مشكل به نظر ميرسد. در حال حاضر يكي از موانع رشد وبلاگها كه عليالقاعده بيتاثير نخواهد بود، موضوع درآمدزا نبودن وبلاگهاست كه به طور طبيعي باعث كاهش انگيزههاي لازم فردي و گروهي در توسعه اين پديده خواهد شد. شايد اگر روزي وبلاگها بتوانند براي صاحبان خود از لحاظ ابعاد مالي نيز منافعي داشتهباشند، روزنامهنگاري سايبر يا الكترونيكي يكي از اساسيترين عملهاي خود را در محيط اينترنت يافتهباشد ¤ نوشته شده در ساعت 14:14 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( نظر بدين ) چهارشنبه، 30 مهر، 1382 تقاضا از خوانندگان وبلاگ من برای درس تاريخ معاصر که با دکتر زيبا کلام ( در مقطع کارشناسی ارشد روزنامه نگاری ) دارم قرار است در باره ماجرای مک فارلين کنفرانس بدهم يکی از اسنادی که در اين باره منتشر شده در خاطرات آيت الله منتظری وجود دارد الان دسترسی به سايت ايشان به دليل خاموش بودن سرور آن ميسر نيست اگر کسی قبلا اين کتاب را دانلود کرده در صورت امکان فقط ۲ بخش مربوط به مک فارلين را برای من ارسال کند به اين ايميل متشکرم ¤ نوشته شده در ساعت 16:12 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( 6 نظر ) سه شنبه، 29 مهر، 1382 عبوراز خاتمي سخنان خاتمي درباره سياسي بودن جايزه صلح نوبل شيرين عبادي، سرآغاز سلسله مباحثي در محافل سياسي و خبري شده است و افراد زيادي را به گود كشانده تا درباره خطرات «تضعيف خاتمي» يا «عبور از خاتمي» هشدار بدهند. مصاحبه مذكور اگرچه به توصيه دفتر رئيس جمهور در بسياري از مطبوعات و صدا و سيما بازتاب نيافت، اما رسانه هاي جناح منتقد دولت كه از شنيدن اين سخنان خوشحال شده بودند، آنرا منتشركرده و حتي براي اولين بار نسبت به سانسور اين سخنان توسط صدا و سيما انتقاد كردند. براي جبران اثرات منفي اين مصاحبه در ميان گروههاي روشنفكري دانشجويان و اقشاري كه اصطلاحا به آنها «گروههاي مرجع» گفته مي شود از پور نجاتي و ابطحي و انصاري راد و خانيكي گرفته تا عزت ا... سحابي و ابراهيم يزدي به ميدان آمدند و از خاتمي دفاع كردند. اما كساني همچون موسوي خوئيني نماينده تهران هم بودند كه عليرغم وابستگي به طيف دوم خرداد، خاتمي را متهم كردند كه به اخلاق قدرت آلوده شده است. در واقع همه اين فعل و انفعالات گوشه چشمي به انتخاباتي دارد كه در دهه اول اسفند ماه سالجاري يعني چيزي حدود 5/4 ماه ديگر برگزار خواهد شد. سايه سنگين نتايج انتخابات شوراها بر سر انتخابات مجلس هفتم، هم اصلاح طلبان و هم جناح منتقد دولت را نگران و مشوش كرده است. بهزاد نبوي نايب رئيس مجلس پس از سخنراني جنجال برانگيز محمد رضا خاتمي دبير كل جبهه مشاركت در كنگره سالانه اين حزب، طي سخناني كه ديروز در وزارت كشور ايراد كرده، به اين نكته پاي فشرده كه «مردم بايد در صحنه بمانند تا ضد اصلاحات مغلوب شود» و وزير كشور درجمع خبرنگاران، گفته پيام مجموعه مديريت كشور به مردم اين است كه در انتخابات شركت كنيد ما از مشاركت شما دفاع مي كنيم ناگفته پيداست برخي از اصلاح طلبان بي تمايل به عبور از خاتمي نيستند تا به رغم خود به آراي بيشتري دست يابند شائبه اي كه پس از سخنان محمد رضا خاتمي در كنگره پنجم مشاركت قوت بيشتري يافت. اما واقعيت فراتراز اينها است، و به اعتقاد برخي ناظران روحيه انفعال و رخوتي كه در انتخابات شوراها خود را نشان داده حاكي از آن است كه براي مردم نه اصلاحات و نه ضد اصلاحات ديگر اهميت چنداني ندارد واصلاح طلبان مي دانند كه اگر انبوه مردم به پاي صندوقهاي راي نيايند، حداقل آن چيزي كه مسلم است اين است كه نام آنها از صندوقها بيرون نخواهد آمد، جناح منتقد هم با لبخند مليحي كه البته خوشحالي عميقي در آن نهفته نيست مي دانند كه در صورت وقوع چنين رويدادي، نامزدهاي آنان با آرايي هر چند اندك پارلمان را همچون شوراهاي شهر از آن خود خواهند كرد. سعيد حجاريان تئوريسين اصلاح طلبان توصيه كرده كه در صورت وقوع چنان شرايطي، بهترين حالت آن است كه اصلاح طلبان بعنوان يك فراكسيون اقليت اما منسجم و قدرتمند در حد 50 تا 60 نفر در مجلس هفتم باقي بمانند. البته اين سخنان بي آنكه توضيحي درباره كم و كيف آن داده شود دربرخي رسانه ها تكذيب شد، اما مشخص است كه با نيامدن مردم به پاي صندوقها، خوش بينانه ترين فرض براي حضور اصلاح طلبان در مجلس هفتم، از همان عدد ذكر شده حجاريان فراتر نخواهد رفت. شايد در چنين فضايي، تجزيه و تحليل بازتاب سخنان خاتمي راجع به جايزه شيرين عبادي، كمي واقع بينانه تر به نظر برسد، و نگراني هاي صاحب منصبان حزبي و سياسي جبهه دوم خرداد نسبت به ريزش مداوم آراي اصلاح طلبان، قابل فهم ترباشد. از نظر دو جناح، پروژه انتخابات از ماهها قبل كليد خورده است، در سطوح حاكميتي چالش بر سر مسايلي همچون لوايح دوگانه، نظارت استصوابي و موضوعاتي از اين دست ادامه خواهد داشت حتي اگر براي هيچ يك از طرفين نتيجه اي در بر نداشته باشد. چرا كه اكنون هم اصلاح طلبان به درستي فهميده اند كه مسئله اصلي درانتخابات اسفند ماه، تاييد يا رد صلاحيتها نيست و منتقدان دولت هم مي دانند كه حتي اگر همچون انتخابات شوراها، نظارت استصوابي در كار نباشد، بعيد است اراده سياسي مردم ظرف يكسال تغيير جهت خارق العاده اي پيدا كند. در واقع منحني گرايش و اراده سياسي عمومي كه از دوم خرداد 1376 همواره به نفع اصلاح طلبان بالا بود، اكنون به گونه شتابنده اي روند نزولي پيدا كرده و انواع برنامه ها و ترفندها در برگردان اين منحني، حداقل تا كنون نتيجه ملموسي نداشته است با اين وجود، «شخصيت خاتمي» همچنان بعنوان بزرگترين سرمايه اصلاح طلبان و محوراتحاد گروههاي متعدد درون اين طيف، محسوب مي شود و بايد به هر قيمتي اين شخصيت محفوظ مانده و از تضعيف و شكستن آن جلوگيري شود پروژه عبور ازخاتمي كه رگه هاي آنرا در سخنان برخي سياسيون دوم خردادي و شعارهاي گروههاي پيشروي جنبش اصلاحات و اجتماعات احساساتي همچون مراسم استقبال از شيرين عبادي در فرودگاه مهرآباد تهران مي شد ديد، زنگ خطري است كه براي آگاهان و تئوري پردازان اصلاح طلب به صدا درآمده است. از نظر آنان خاتمي هم قدرت بسيج كنندگي توده اي را دارد و هم قدرت ايجاد وحدت ميان طيف بنديهاي مختلف جناح اصلاح طلب و در ضمن همچنان از قدرت بالاي چانه زني در سطوح عالي حاكميتي برخوردار است. طعمي را كه جناح منتقد دولت در فرداي دوم خرداد 76 چشيد، اينك در دهان اصلاح طلبان مزمزه مي شود طعمي گس و ناخوشايند كه از هم اكنون صداي غرولند و اعتراض آنها را بلند كرده است. طعم ولذت قدرت باعث شده بود كه آنها فراموش كنند كه بر گرده هاي چه گروههايي سوار شده اند و بر مصادر حاكميتي نشسته اند. بايد منتظر ماند و ديد كه آيا اين بار تمناي اعتماد اصلاح طلبان، از سوي مردم با پاسخ مثبت مواجه مي شود و يا آنها عطاي اين قوم را به لقايش بخشيده اند. ¤ نوشته شده در ساعت 13:14 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( 3 نظر ) دوشنبه، 28 مهر، 1382 جنگ الكترونيك و سيگنالهاي الكترومغناطيسي به دليل آنكه سيگنالهاي راداري اطلاعات نيستند، شنود آنها در حقيقت به منزلهي بهره برداري از آنهاست و دشمن ميتواند پس از آشكارسازي و تشخيص نوع آن، استفادهي لازم را در جهت تخريب يا فريب رادار داشته باشد. به گزارش سرويس ارتباطات خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، مهندس محمد فقيه ايماني، در سمينار آشنايي با جنگ الكترونيك مطالب خودرا به عنوان LPI (استفاده از سيگنالهاي الكترومغناطيسي با احتمال شنود كم) چنين ارائه كرد:بهرهبرداري از سيگنالهاي الكترومغناطيسي ارسال شده توسط دشمن در كليهي بخشهاي طيف الكترومغناطيسي به منظور كسب آگاهي در مورد توانايي جنگيدن و مقاصد او و نيز استفاده از اقدامات ضد آن براي جلوگيري از استفاده موثر دشمن از سيستمهاي تسليحات و مخابراتياش و در عين حال استفاده از همان طيف به صورت پنهاني براي مقاصد خود را جنگ الكترونيك ناميدهاند. جنگ الكترونيك را ميتوان به چهار بخش كلي تقسيم كرد. بخش اول آگاهي از سيگنال (SIGINT) كه عمليات مربوط به جستجو، محل يابي و تشخيص امواج الكترومغناطيسي به منظور تهديدها و بكارگيري تمهيدهاي مناسب را SIGINT مينامند. معمولا آگاهي از سيگنال را به دو بخش آگاهي الكترونيكي (ELINT) و آگاهي مخابراتي (COMINT) تقسيم ميكنند. منظور از ELINT همان عمليات آگاهي از سيگنال در حوزه سيگنالهاي راداري، و منظور از COMINT آگاهي از سيگنال در حوزه سيگنالهاي مخابراتي است. به طور متناظر عمليات ضد SIGINT را كه موسوم به عمليات امن سازي سيگنال (SIGSEC) است و به دو بخش ELSEC و COMSEC تقسيم ميكنند. بخش دوم اقدامات پشتيباني الكترونيكي(ESM) كه كار ESM دقيقا مانند SIGINT است با اين تفاوت كه سيستمهاي ESM عمليات مذكور را به منظور شناساييهاي فوري انجام داده و در شرايط تاكتيكي بكار ميروند، درحالي كه سيستمهاي SIGINT معمولا در شرايط غير تاكتيكي و به منظور جمعآوري اطلاعات مورد استفاده واقع ميشوند. به عنوان مثال با استفاده از سيستمهاي SIGINIT اطلاعات مربوطه به رادارهاي دشمن جمعآوري و ذخيره شده و سپس در مواقع ضروري و شرايط جنگي، گيرنده هشدار دهنده راداري كه نوعي سيستم ESM است با دريافت و تشخيص سيگنال دريافتي و مقايسه با سيگنالهال ذخيره شده آن را تحليل مينمايد. واضح است كه اقتضايESM آنست كه سريع بوده و از فاصلهاي دورتر از برد فرستنده عمل كند. بخش سوم اقدامات ضد الكترونيكي (ECM) كه عمليات مربوط به جلوگيري يا كاهش استفاده موثر دشمن از طيف الكترومغناطيسي را ECM مينامند. اختلال و فريب عمدهترين روشهاي ECM به شمار ميآيند. بخش چهارم اقدامات ضد الكترونيكي (ECCM) كه عملياتي كه ما را براي استفاده از طيف الكترومغناطيسي در مقابل جنگ الكتروينك دشمن توانمند ميسازد، ECCM ناميده ميشود. براي مقابله با تهديدات دشمن، يكي از مهمترين و شايد بهترين راه حلها، كور كردن دشمن از جهت دستيابي به خود سيگنال و مشخصات آن، و نيز توانمند كردن سيستم در مقابل اختلال است. به عبارت ديگر اين دو ويژگي، دست دشمن را در جهت انجام بسيار از مراحل ديگر حمله ميبندد. ويژگي اول در حقيقت با عمليات مربوط به بهره برداري دشمن از سيگنال ها و به عبارت دقيق تر، كاهش احتمال بهرهبرداري دشمن (LPE) است. اين ويژگي جزئي از عمليات SIGSEC است و از آن جهت كه ECM را نيز براي دشمن دشوارتر ميساز جزئي از ECCM نيز به شمار ميآيد. ويژگي دوم، مقابله با اختلال (AJ) ناميده شده و از مهمترين روشهاي ECCM محسوب ميگردد. در صورت وجود دو ويژگي LPE و AJ.، مخابرات را مخابرات مستتر مينامند. اگر چه برخي از روشهاي تحقق مخابرات مستتر، به طور همزمان دو ويژگي فوق را جامه عمل مي پوشانند، اما بسياري از آنها تنها به يكي از ويژگيها توجه ميكنند. هدف اصلي طراحي LPE آنست كه حتيالامكان اطلاعات كمتري در اختيار دشمن قرار داده شود و به عبارت ديگر عدم قطعيتي براي او ايجاد شود كه او نتوان بهرهبرداري مفيدي از سيگنال كند. بر همين اساس ميتوان كليه روشهايي كه ابهام دشمن را زياد ميكند را در زمره روشهاي LPE جاي داد. به عنوان مثال كدينگ منبع، كدينگ كانال، مدولاسيون متناسب، كنترل توان(كم نمودن توان تا حد ممكن)همگي از روشهاي LPE محسوب ميشوند. اما در اين ميان، استفاده از سيگنالهاي با BT بزرگ (حاصلضرت زمان پهناي باند بزرگ) جايگاهي ويژه و منحصر به فرد دارد. علل اهميت اين روش را ميتوان در قابل انعطاف بودن آن (يعني قابليت محاسبه كارآيي آن بصورت كمي و ارتباط تاثير آن با 1پارامترهاي مورد استفاده) و نيز تاثير آن بر خاصيت ديگر مخابرات مستتريعني AJ دانست. توجه نماييد كه همه روشهاي LPE لزوما خاصيت AJ را بهبود بخشيده و حتي ممكن است آنرا مخدوش سازند. به عنوان مثال روش كاهش توان تاثيري مثبت بر LPE و تاثيري منفي بر خاصيت AJ دارد. بنابراين از مزاياي مهم استفاده از BT، تحقق همزمان اين دو ويژگي است. به دليل آنكه سيگنالهاي راداري اطلاعات نيستند، شنود آنها در حقيقت به منزلهي بهره برداري از آنهاست و دشمن ميتواند پس از آشكارسازي و تشخيص نوع آن، استفادهي لازم را در جهت تخريب يا فريب رادار داشته باشد. لذا LPI در رادار يا مترادف با LPI است. پس روشهايي مانند استفاده از آنتنهاي با لوب فرعي كم، كنترل توان، جاروب كردن كم وقوع، وطراحي سيگنال به منظور كاهش احتمال آشكارسازي، روشهاي مناسبي براي كاهش احتمال شنود ميباشند. اما در اين ميان به همان دليل مذكور در مورد روشهاي مخابراتي، روش طراحي سيگنالهاي با BT بزرگ از اهميت ويژهاي برخوردار است. گر چه در مقوله رادار، اشارهاي به عنوان سيگنالهاي طيف گسترده نشده است، اما روشهاي پيشنهاد شده به منظور بر آورده نمودن لوازم و نيازهاي خاصي كه با نحوه ارسال سيگنالهاي رادار تطبيق يافتهاند، نيز وجود دارند كه از جمله ميتوان به روش PRF تصادفي در رادار اشاره كرد. بنابراين به طور كلي تفاوتهايي ميان طراحي سيگنال در رادار و مخابرات وجود دارد و اين تفاوت ها مانع از تعميم ساده روشهاي طراحي سيگنال از هر حوزه به حوزه ديگر شده است. تفاوت ماهوي ديگري كه بين دو مقوله رادار و مخابرات وجود دارد از حيث مسئل امنيتي و شنود آنهاست. اولا فرستنده و گيرنده رادار معمولا در يك محل قرار دارند و لذا محل يابي رادار براي دشمن ساده تر است. ثانيا در رادار گيرنده مجاز تضعيف دو مسير (رفت و برگشت) را تحمل مينمايد و گيرنده غير مجاز يك مسيره را، در حالي كه در مخابرات هر دو تضعيف يك مسير دارند، ثانيا در مخابرات آنچه اهميت دارد معمولا محتواي پيام است كه ميتوان آن را رمز گذاري حفاظت كرد، در حاليكه در رادار چنين امكاني وجود ندارد. همه اين تفاوت ها حاكي از پيچيدهتر بودن طراحي سيگنالهاي LPI در رادار است. متاسفانه عمدهي مباحث مطرح شده در مورد گيردههاي شنود راداري، سعي در بالابردن احتمال پوشش(pr(C از نظر زماني، فركانسي و فضايي داشته و كمتر به افزايش(Pr(C ميپردازند. به عبارت ديگر اغلب آنها در قسمت آشكار سازي از يك آشكار ساز ساده (مانند آشكار ساز مربعي) استفاده كرده و در عوض سعي ميكنند پهناي باند گيرنده، سرعت آن و مسائلي از اين قبيل را افزايش دهند. ¤ نوشته شده در ساعت 14:36 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( نظر بدين ) شنبه، 26 مهر، 1382 کپی رايت در ايران بحث کپی رايت در ايران ظاهرا به موضوع داغ سايتهای فارسی تبديل شده است اگر يادتان باشد من مدتی پيش در مقاله ای با عنوان کش رفتن مقاله از وبلاگها توسط روزنامه ها به اين مطلب اعتراض کرده بودم حال حسين درخشان و يونس شکرخواه و سایرين هم وارد گود شده و در اين باره مطلب و خبر نوشته يا لينک داده اند شما جای من باشيد وقتی می بينيد مقاله اتان به طور کامل در يک روزنامه سراسری منتشر شده و اسم شما را در حالی بالی آن زده اند که از شما اجازه نگرفته اند چه حالی پيدا می کنيد ؟ اگر اسم اين دزدی نيست پس چيست ؟ در عالم اينترنت يک عده توليد کننده اند و يک عده کپی کننده . معلوم است که کپی کننده ها از کپی رايت و اين جور چيز ها متنفر باشند . اگر در بحث توليد نرم افزار هم ما رشد نمی کنيم دليلش اين است که يک عده سودجو يک شبه زحمات عده ديگری را که شبانه روز زحمت کشيده و کار کرده اند بالا می کشند درخشان :از ديد من کار گويا و کلا بيشتر وبسايتهای خبری و تقريبا تمام روزنامههای ايرانی خارج از کشور، يک اشکال اخلاقی بزرگ دارد که من اسم آنرا میگذارم «خوانندهدزدی». به اين معنی که نقل کامل يا گاهی حتی خلاصهی يک مطلب از وبسايتهای ديگر --اگر با اجازهی خودشان نباشد-- و گرفتن آگهی در آن صفحهها، خيلی شبيه دزديدن از خانهی يکی و بعد فروختن آن است. در حقيقت اول مخاطب را از وبسايت مرجع میدزدی و بر اساس آن به آگهیدهندههايت آگهی میفروشی. اين واقعا به نظر من کار غيراخلاقی و ضايعی است که در بيشتر رسانههای چاپی و اينترنتی خارج از ايران انجام میشود. سهيل ابريشمچی: اصلا خیلی وقته ما ایرانی ها یادمون رفته کاری به اسم به تولید محتوی هم وجود داره. یک روز صبح پاشین برین جلوی دکه روزنامه فروشی همه خبر ها یکیه . یکی خبر تلکس رو تیتر کرده یکی خبر ایسنا یکی هم خبر خبرگزاری. به خصوص اگه مثل من تو روزنامه با شین و از صبح چشمتون مرتب به تلکس و این حرفا بیوفته اصلا صبح هارغبتی به خرید روزنامه ندارین چون همه رو قبلا دیدین. حالا روزنامه شرق رو می شه از این قاعده استثنا کرد دارن زحمت میکشن و من تا حالا ندیدم تیترهای آبکی و مطالب یه لا قبا بزنن. خبرنگار ما کارش اینکه که هر روز بیاد سرو کار خبری که دوست داشت رو از تو خبرگزاری بکشه بیرون بده یکی دیگه تایپ کنه و یکی دیگه هم صفحه بندی کنه و آقا یا خانم بره از خطرات شغل زیان آور خبر نگاری انتقاد کنه. روزنامه چاپیش که پای آبرو و به خصوص پول وسطه وضعشون اینه حالا چه انتظاری از اینترنت دارین. عوضش دانشجو های زحمت کش ما(ایسنا) برای خاطر یک پول خیلی کم ( اینو میدونم چون اونجا بودم و با خودم دیدم که با چه شرایطی کار میکنن) که در مقایسه با ما روزنامه ای ها رایگان حساب میشه دارن از صبح تا شب زحمت می کشن تا خبر نگارهای مفت خور روزنامه فوقش زحمت بکشن و یک پرینت از خبر شون بگیرن. جابلسا: از نظر خودمون جابلسا سايتی که سعی ميکنه مطالب مختلف در زمينه های مختلف IT رو جمع آوری کنه. ما در تمام مقالات منابع رو قيد ميکنيم. اگر در روزنامه يا سايتی که مقاله رو از اونجا گرفتيم اسم نويسنده و يا مترجم هم نوشته شده باشه اونا رو هم در همون صفحه مقاله ميذاريم. – يادمه که وقتی ميخواستيم اين کارو شروع کنيم به اولين کسی که ميل زديم (http://news.gooya.com/technology/archives/000537.php) همين آقای ابريشمچی بود خودتون بريد اون ايميلو که به همراه جواب ايشونه بخونيد. سايت روزنامه همشهری در پايين صفحاتش علامت © بود و هست. هيچ جای ديگه هم نبود که مثلا شرايط استفاده رو توضيح داده باشه (يا همون Terms of Services). وقتی جواب آقای ابريشمچی اومد ما اينجور فهميديم که اين نشان فرماليته ست و در واقع در کل سايتهای ايرانی اگر خودشون مستقيم نگفته باشن استفاده از مطالب منوط به کسب مجوزه، ميشه با ذکر منبع از اونا استفاده کرد. نگاهی به ديگر سايتهای اطلاع رسانی رسمی و غيررسمی ايران هم اين موضوع را کاملا نشون ميداد. ما بارها از استادهای مختلفمون پرسيدم که مثلا چرا بعضی از سايتها پايين صفحاتشون مينويسند Copyright © 2003 ---.com ولی بعضی ها علاوه بر اين جمله All right reserved رو هم قيد ميکنن اما جواب درست حسابی گيرنيورديم. اينا رو گفتم که بگم ما دنبال اين مسائل بوديم... خوب جمعاً شايد 103 مقاله از اون موقعه تا حالا توی سايت قرار داده شده و بغير از مقالات همشهری همشون الان قابل دسترسند. تصور ما اين بود که اين سايت برای کسانی که پيوسته و دائم دنبال مطالب IT نيستن ميتونه مفيد باشه. ما هم هيچ حقی برای خودمون قائل نشديم و در قسمت درباره سايتمون هم گفتيم استفاده از مطالب موجود با ذکر منبع اصلی مجازه. پولی هم از اين راه بدست نيورديم. خوب حالا آقای ابريشمچی بعد از نسبت دادن صفت دزد به سايت می فرمايند که «دوست عزيز به نظر شما نوشتن يه www.hamashri.org بالاي مطلب ذكر منبع حساب ميشه ؟» خوب شايد بايد نام نويسنده مقالات ويژه نامه رو هم می نوشتيم. ولی در چهار صفحه همشهری فقط در قسمت تحريريه انفورماتيک نوشته شده گروه مقاله سهيل ابريشمچی. ما از کجا بفهميم که منظور اينه که تمامی مقالات ويژه نامه رو ايشون می نويسند در مقاله ها همه فاعل و فعلها جمع بسته شده. ما فکر ميکرديم که اين مقالات توسط چند نفر نوشته ميشن ولی مسوول اصلی آقای ابريشمچی هستن و اگر اسم ايشونو بعنوان نام نويسنده بنويسيم شايد درست نباشه. ضمن اينکه اگر مثلا مينوشتيم مسوول بخش مقاله انفورماتيک همشهری بيشتر خنده دار ميشد تا تاثيرگذار. مطلب ديگه اينه که ايشون ميگن بايد به اصل مقاله لينک ميداديد. ما بر مبنای همون ايميل قيد ماخذ به تنهايی رو کافی ميدونستيم. خوب حالا ما اشتباه کرديم من نمی دونم مگه ما توی سايت ايميل نذاشتيم پس اين ايميل برای چيه؟؟ اگر ايشون ميل ميزدن و می گفتن از اين مقالات استفاده نکنيد ما چی کار ميکرديم همون کاری رو ميکرديم که حالا کرديم (برداشتن مقالات). حتما بايد گفت دزد... در هر صورت ايشون پيشنهاد دادن که «اگر شما واقعا دنبال اعتلاي IT ايران هستين به جاي اينكه مطلب تكراري اينور اونور كپي كنيد روزي فقط يه خبر درست حسابي از يه سايت متعبر خارجي ترجمه كنين باوركنيد وضعمون از وضعي كه الان هست خيلي بهتر ميشه» من از همه اونايی که اينا رو ميخونن ميخوام که نظراتشون همينجا بگن. اگر واقعا از نظر جامعه اينترنتی ايران ما جزء دزدان اينترنتی هستيم ما هم کنار ميريم و يا نوع فعاليتمونو عوض ميکنيم. ما تعصب خاصی نسبت به سايتی که روزی 3-4 ساعت از وقتمونو ميگيره، سرورسايد نيست و همه چيزاش بايد دستی عوض کرد نداريم ضمن اينکه ژئوسيستيز هم مدتهاست که توسط مخابرات فيلتر شده. ما فکر ميکرديم که داريم يه قدم مثبت برميداريم. آی تی ايران: آنچه دوستان به آن انتقاد دارند استفاده از مطالب سايت ها و وبلاگ هاي ديگر به صورت کامل در يک سايت است.البته معمولا بعضي سايت ها نقل مطالب را به ذکر منبع کافي مي دانند چنانکه ما در آي تي ايران چنين مي کنيم( و البته قطعا گاهي سهل انگاري هايي هم بوده است) و انتظارهم داريم کساني که مطالبي را از ما نقل مي کنند نام نويسنده و نام منبع را فراموش نکنند. اما ولي خودمان مي بينيم بسيآري از سايتها و روزنامه ها و ماهنامه ها در استفاده از مطالب ما عملا يا نام منبع و يا نام نويسنده و يا هر دو را فراموش مي کنند.( در هفته بالغ بر دهها مورد است اما يک بار تاکنون در اين مورد ننوشته ايم.) اما گذشته از اين انتقاد به اين که يک سايت بايد فقط بخشي از مطلب وبلاگ يا سايت ما منتشر کنند و بقيه را به سايت اصلي لينک بدهند، هم نکته قابل توجهي است اما اين يک خواسته است و به نظرم در صورتي امکان پذير است که فرد چنين محدوديت استفاده اي را مشخصا در سايت خود ذکر کرده باشد. اين نمي شود شما به سايت پرطرفدار و پر بيننده اي چون گويا مطلب خود را بفرستيد و بخواهيد که مطلب شما را فقط در حد سه جمله در سايت گويا بياورد و بقيه را به سايت شما لينک بدهد. به نظرم سردبير و مسئولان سايت هايي از اين دست حق دارند در مقابل درخواست هايي اينچنيني مقاومت کنند. يا کل مطلب را ناديده بگيرند ويا مطلب را به ازاي انتشار در سايت پرطرفدار خود به طور کامل درج کنند و البته با لينک اصلي که الان گويا به خوبي دارد اين کار را مي کند. اين را هم بگويم کامل درج کردن مطالب در يک سايت خبري در همه جاي دنيا چيز غريبي نيست مثلا سايت ياهو نيوز روزانه دهها مطلب از سايت هاي مختلف را در سايت خود قرار مي دهد ، فکر مي کنيد اگر ياهو نيوز مي خواست سه جمله از مطلب را در سايت خود و بقيه را به سايت اصلي لينک بدهد خوانندگان ياهو نيوز آن را مي پسنديدند؟ به اعتقاد من انتشار مطلب در يک سايت به طور کامل به شرطي که اولا لينک و نام منبع و نويسنده در آن درج شده باشد و دوما اين که در سايت مربوطه محدوديت اقتباس کامل مطلب وجود نداشته باشد، حق يک سايت خبري است. اين که مد شده پايين سايت خود مي نويسيم کپي رايت 2003 ويا Commons License چندان کار جالبي نيست. هم خودمان هم ديگران مي دانيم عملا در گستره اي که نه اينترنت ونه هيچ چيز ديگري قانون ندارد بهتر است که مبناهاي عرفي را براي کار خود انتخاب کنيم، وقتي چيزي وجود ندارد ، وجود ندارد حتي اگر شما فرياد بزنيد، وجود دارد. ¤ نوشته شده در ساعت 17:36 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( 2 نظر ) شنبه، 26 مهر، 1382 سئوال يك خبرنگار بي سواد از وزير نفت مهندس بيژن زنگنه وزير نفت، روز سه شنبه 22/7/82 در دومين جشنواره روابط عمومي هاي برتر صنعت نفت، خبرنگاران مطبوعات در حوزه وزارت نفت را«بي سواد» خواند و افزود: اين خبرنگاران همه چيز را غلط و نادرست مي نويسند. بعد از آقاي ملك مدني شهردار اسبق تهران كه خبرنگاران را بي سواداني خطاب كرده بود كه بايد برايشان كلاس اكابر بگذارد، اين دومين مقام دولتي است كه اينچنين بي محابا به خبرنگاران اهانت مي كند. البته همان موقع خبرنگاران جواب ملك مدني را دادند و از ايشان پرسيدند راجع به موضوعي توضيح بدهد كه نيازمند سواد چنداني نيست: «شايعه اعتياد ايشان!!» اين بنده حقير كه خبرنگار حوزه نفت نيز نيست لذا براساس استدلال وزير محترم نفت خيلي بي سوادتر از خبرنگاران حوزه نفت است، اين سئوال را از محضر وزير انديشمند نفت مي پرسد كه: «چرا درباره پرونده استات اويل به مردم توضيح نمي دهيد؟ -چگونه است كه طرف نروژي استعفا مي دهد، اما طرف ايراني صدايش هم در نمي آيد، يا آنها اشتباه كرده اند كه بعيد است چون خود اذعان دارند كه مبالغ ناقابلي به طرف ايراني«حق مشاوره»، «پورسانت»، «رشوه» يا هر چه كه اسمش را مي گذاريد داده اند، يا زبانم لال ما اشتباه مي كنيم كه در اين صورت هم جنابعالي بعنوان يك وزير انديشمند بايستي افكار عمومي را روشن نماييد تا از جهل مركب بيرون بيايند.» «همچنين مزيد امتنان خواهد بود اگر بفرماييد، حالا كه اين قضيه از بيخ و بن صحت ندارد، «هيئت 6 نفره وزارت نفت ايران براي چه منظوري عازم نروژ شده اند و نتايج مذاكرات آنان در پشت درهاي بسته با مقامات رسمي نروژ چه بوده است؟» حميد ضيايي پرور ¤ نوشته شده در ساعت 10:1 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( 1 نظر ) جمعه، 25 مهر، 1382 کنفرانس رسانه ها- اينترنت و جنگ روز چهار شنبه مورخ ۲۳/ ۷/۸۲ چهار ساعت پشت سر هم کنفرانس دادم آن هم در باره موضوع مورد علاقه ام رسانه ها - اينترنت و جنگ ۲ کلاس «روزنامه نگاری و رشد» و «مسووليتهای اجتماعی روزنامه نگار» که توسط دکتر سلطانی فر تدريس می شود در اين هفته به کنفرانس من اختصاص يافت در ساعت دوم تعدادی از دانشجويان غير کلاس ما هم آمده بودند! دانشجويان و استاد خيلی از کنفرانس تعريف کردند و خلاصه مرا شرمنده کردند اين چکيده همان کتابی است که تاليف کرده ام و توسط موسسه مطالعاتی تحقيقاتی تهران زير چاپ است آخر کلاس برخی از دانشجويان برای استفاده در پايان نامه يا پیپرشان از منابع من کمک خواستند دکتر سلطانی فر گفت از شما می خواهم اين کنفرانس را در کلاسهای ديگری نيز ارايه دهيد !! کارم درآمده است مثل اينکه هنوز چند ۴ ساعت ديگر در پيش دارم تازه در اين ۴ ساعت فقط رئوس مطالب را می گفتم به نظر من جنگ اخير آمريکا - عراق قابليت تدوين حداقل ۱۰ کتاب تخصصی در زمينه رسانه ها و پوشش خبر ی را دارد چکيده بخشهای از مقالات من در اين زمينه را در يان ادرسها می توانيد بيابيد: اينترنت و جنگ پديده های جديد رسانه ای در جنگ جنگ روي اينترنت جنگ اينترنتی ايران و آمريکا ¤ نوشته شده در ساعت 14:37 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( 1 نظر ) پنجشنبه، 24 مهر، 1382 مرگ خوب است اما براي همسايه! خوب، به سلامتي، اين روزها، تيترهاي روزنامه ها پر است ازعباراتي مانند: «سانسور سخنان خاتمي»، روزنامه كيهان ازاينكه دفتررئيس جمهور سخنان خاتمي را اصلاح يا به تعبير آن روزنامه «سانسور» كرده است، به وجد آمده و تيتر يك خود را به اين موضوع اختصاص داده است، اما همين روزنامه و 8 روزنامه منتقد دولت يادشان رفته است كه چند روز پيش ازآن، خودشان بخشهايي ازسخنان خاتمي را در مصاحبه با خبرنگاران حوزه دولت، سانسور كردند. ظاهرا مرگ خوب است اما براي همسايه! بيچاره خاتمي، ازقوه قضاييه انتقاد مي كند، روزنامه هاي آن طرفي حرفهايش را چاپ نمي كنند، به جايزه صلح نوبل انتقاد مي كند روزنامه هاي اين طرفي حرفهايش را چاپ نمي كنند (البته به سفارش دفترش) يك نفر تكليف او را روشن كند چه بگويد كه همه رسانه ها در كشور، حرفش را بي كم و كاست منتشر كنند؟! ¤ نوشته شده در ساعت 11:34 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( 3 نظر ) چهارشنبه، 23 مهر، 1382 ايرانيان، تحصيلكردهترين گروه نژادي آمريكا گزارشي از تاسيس كميته اقدام سياسي ايراني ـ آمريكايی كميته اقدام سياسي (Political Action Committee) (PACs) توسط سه بازرگان آمريکايي ايرانىالاصل در پيامد وقايع 11 سپتامبر 2001، حملات تروريستى، سخت گيرىهاى واپسين بر روى مهاجرت و آزادىهاى فردى، بويژه براى ايرانيان و ديگر افراد مسلمان و يا اهل خاورميانه تشکيل شد. لايحه افزايش امنيت مرزها و بهبود ويزاى ورود که در ماه مه 2002 به تصويب رسيد، ممنوعيت کامل در صدور ويزاهاى غير مهاجرت به افراد مقيم و يا شهروند 7 کشور را اعمال مى کند که در ليست کشورهايى قرار دارند که وزارت خارجه آمريکا آنها را کشورهاى حامى تروريسم بين المللى مى خواند يعني ايران، کوبا، عراق، ليبى، سوريه، سودان و کره شمالى. حسن نمازى يکى از بنيانگذاران IAPAC و مدير عامل اجرايي شرکت سرمايه گذارى نمازى، که يک شرکت سهامدار است که در شرکت هاى عمومى و خصوصى گوناگون سرمايهگزارى مىکند، مىگويد: پس از ابراز احساسات عظيم همدردى بخاطر قربانيان تراژدى 11 سپتامبر از سوى ايرانيان مقيم در ايران و سرتاسر جهان، وقتي که چنين لايحهاى، که توسط سناتور کاليفرنيا، ايالتى که 500 هزار ايرانى در آن زندگى کرده و در هر بخشى از کشور تاثير ميگذارند، به تصويب رسيد، من در تعجب فرو رفتم. نمازى مى گويد که پس از وقوع چنين تحولاتى او و ديگر بنيانگذاران IAPAC، فرج علا ئى، مبتکر در زمينه تکنولوژى پيشرفته و مدير عامل اجرايى کمپانى ارتباطاتى سنتيليوم، و اکبر قهارى، مدير عامل اجرايى شرکت سفاس به اين نتيجه رسيدند که جامعه آمريکاييان ايرانىالاصل صداى کافى در سيستم سياسى آمريکا ندارند ¤ نوشته شده در ساعت 20:38 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( نظر بدين ) چهارشنبه، 23 مهر، 1382 نگاهي به وضعيت نشر الکترونيک در ايران نگاهي به وضعيت نشر الکترونيک در ايران عنوان مقاله است از نويد آقايی در جام جم آنلاين :نشر الکترونيک تعريف زياد سختي ندارد؛ هر مطلبي که در بسترهاي الکترونيک قابل خواندن باشد به گونه اي «نشر» محسوب مي شود. شکل هاي پيشرفته اين گونه انتشار، کتابهايي است که رويشان پردازش صورت گرفته ، داراي امکان جستجو هستند و... و شکل هاي ساده تر آن حتما مي تواند همين وبلاگ هايي باشد که امروزه با استقبال گسترده اي روبه رو شده اند. نشر الکترونيک امروزه در تمام دنيا به 2صورت Online و Offline وجود دارد. نمونه offline آن معمولا پردازش بيشتري رويش انجام مي شود و به صورت CD به دست مخاطب مي رسد و نمونه Online آن مانند همان کتابي است که آقاي خبرنگار را از سرگرداني در خيابان روبه روي دانشگاه نجات داد. «از سال 70 - 71 تعدادي از شرکتها شروع به حرکتهايي در زمينه نشر الکترونيک کردند. اين حرکتها در نهايت منجر به تاسيس مجمع ناشران الکترونيک در سال 79 شد مجمعي که امروز حدود 80 شرکت نشر الکترونيک در آن عضويت دارند.» ¤ نوشته شده در ساعت 16:37 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( 1 نظر ) چهارشنبه، 23 مهر، 1382 بودجه نامحدود برای ICT در ايران! خدا را شکر يکی در اين مملکت پيدا شد و از کمبود و محدوديت بودجه صحبت نکرد و به جايش گفت : بودجههاي تحقيقاتي مادر زمينهICT نامحدود ميباشد و هر ميزان كه دانشگاهها و مراكز آموزشي كشش و ظرفيت داشته باشند، ما نيز سرمايهگذاري خواهيم كرد در نشست خبري اولين كنفرانس بينالمللي فناوري اطلاعات و دانش كه 9 تا 11 دي ماه سال جاري در دانشگاه امير كبير برگزار خواهد شد همچنين از راه اندازی قريب الوقوع رشته مهندسي فناوري اطلاعات در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری خبر داده شده است متن کامل خبر ¤ نوشته شده در ساعت 16:18 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( 4 نظر ) سه شنبه، 22 مهر، 1382 امنيت رسانهای جنگ ايالات متحده و بريتانيا عليه عراق در حالی آغاز شد كه بسياری از مردم جهان و قريب به اتفاق شهروندان همين دولتها و حتی خانواده بسياری از سربازان با آن مخالف بودند. توجيه جنگ و تبيين اهداف صوری و ظاهری آن برای مردم و عموم وظيفهای بود كه بيش از همه رسانهها به انجام آن مبادرت كردند و در اين ميان رسانههای ديداری شنيداری نقش ويژهای ايفا كردند در حاليكه روزنامههای پرتيراژ و مجلات وامدار نيز به سهم خود به توجيه اقدامات جنگ افروزانه پرداختند هرچند كم نبودند رسانههايی كه با جديت تلاش میكردند واقعيت را به شكلی خالص به مخاطبان خود ارائه كنند هرچند در چنبره شديد سانسور خبری قرار گرفته بودند. عليرغم اصراری كه مقامات آمريكايی مبنی بر نبود سانسور و يا تشديد آن در سالهای اخير در اين كشور دارند بسياری از نويسندگان و تهيهكنندگان تلويزيونی و راديويی معتقدند تلاشهای بسياری برای كنترل كامل رسانهها در جريان است. جيم دنترمونت، عضو ائتلاف آزادی بيان بوستن، در مقالهای با عنوان «خطر آشكار و حاضر» درباره روند فزاينده تمايل به سانسور در برنامههای گستردهای كه برای سانسور رسانهها در نظر گرفته شده دستاندركاران رسانهای برای اجرای برنامههای خود، بر اساس ضوابط تعيينشده كه بايد به دور از مضامين بحثبرانگيز باشد، زير فشار بيشتری قرار دارند. باكنت پولاک، تحليلگر سابق سازمان سيا، ناگهان به خاطر كتابش، «توجيهی برای حمله به عراق»، مورد استقبال شديد رسانههای آمريكايی واقع شد. منبع: Jamejam Online - نويسنده: مهدی جدینيا - تاريخ: 17 مهر 82 ¤ نوشته شده در ساعت 12:42 توسط حميد ضيايي پرور پيام هاي ديگران ( 1 نظر ) [ خانه| آرشيو | پست الكترونيك ] خانه آرشيو پست الكترونيك مجموعه مقالات1 2مجموعه مقالات برگزیده اول مسابقه وبلاگهای فارسی -------------------------------------------------------------------------------- وبلاگ دریای خزر وبلاگ رسانه ها وبلاگ روزنامه نگار نو روزنامه خراسان مشهدیها دنياي کامپيوتر و ارتباطات آي تي ايران اخبار فناوری اطلاعات ایران کمیته مطالعات فناوری اطلاعات آي تي ايسنا آي تي جام جم آي تي IRIB شوراي عالي اطلاع رساني دات فرهنگ و ارتباطات ايران و جامعه اطلاعاتي کافه سايبر جابلسا ژورنال مديا گلوبال روزنامه نگاري الكترونيك و چالش روزنامه نگاري سنتي سر دبير :خودم باشگاه اندیشه شرق شناسی لوموند دیپلماتیک فارسی -------------------------------------------------------------------------------- :گزیده مقالات و مصاحبه های نویسنده -------------------------------------------------------------------------------- گزارش كامل ميزگرد نشريات الكترونيك نرم افزار ترجمه همزمان زبان فارسی در اينترنت اينترنت و جنگ کش رفتن مقاله از وبلاگها توسط روزنامه ها کنفرانس ”رسانهها و جنگ“ بازاريابي شبكه اي يا كلاهبرداري اينترنتي؟ پايان نامه دکتری بر روی وبلاگ پديده های جديد رسانه ای در جنگ جنگ روي اينترنت کنفرانس رسانه ها- اينترنت و جنگ جايگاه رسانه ها در ديپلماسي ايران جنگ اينترنتی ايران و آمريکا اينترنت و اقتصاد گفتگو با سخنگوی وزارت خارجه پوشش رسانه ای حوادث اخیر کوی دانشگاه آسیب شناسی نسل اینترنت وبلاگها دماسنج اجتماعي جامعه هستند آسيب شناسی نظام مطبوعاتی در ايران هويت نشريات الکترونيکی فارسی زبان در اينترنت جای خالی اينترنت درساختار آموزش عالی ايران اينترنت و خبرنگاران اجلاس تهران اينترنت در ايران وچالشهای جديد تلويزيونهای لس آنجلسی و وقايع اخير عملکرد دوگانه رسانه ها کپی رايت در ايران بومي کردن اينترنت - گفتگو با پروفسور کمالي پور تراژدی مرگ يک خبرنگار سمينار وبلاگ نويسی در ايران خبرنگار زنده اعتصاب خاموش در روز خبرنگار سئوال يك خبرنگار بي سواد از وزير نفت بزرگراههای اطلاعاتی و روزنامه نگاری الکترونيکی پرشينبلاگ نوشته شده در ساعت 7:04 AM توسط hamid
|